هرمنوتیک و چهارشنبهسوری
بعضي جوانها هم ملاقهاي ميزدند كه آن هم عجيب و غريب نبود… (خدا شاهد است، اين يكي را نبودم!) اما حالا «چهارشنبه سوري» فرق كرده است؛ هم در فرم و هم در محتوا. فرمِ آن را كه لابد ديده و شنيدهايد. فشفشه و ترقه و نارنجك و سرنگ و سرنج و حشرهكش و لاستيك…، در دستان نوجوانان و جوانان (و سايران!) ماه اسفند را به ماه خون و حماسه(!) تبديل كرده است و شب چهارشنبهسوري هم بيشباهت به شبهاي عمليات جنگي نيست. جراحات و تلفات هم كه تا دلتان بخواهد، فراهم است.
اما اين تمامِ داستان نيست. همانطور كه گفتم، چهارشنبه سوري از نظر محتوا هم پيشرفت كرده و تأويلها يا قرائتهاي مختلفي از اين مراسم برداشت ميشود. با توجه به قرائتهاي پيشين، برخي از قرائتهاي آتي براي چهارشنبه سوري امسال، اينگونه پيشبيني ميشود؛
مجري شبكه ماهوارهاي سلطنتطلب:
چهارشنبهسوري يعني اعتراض؛ يعني فرياد؛ يعني ما ديگه اين رژيم رو نميخوايم؛ يعني ما اعليحضرت رضاشاه رو ميخوايم. چهارشنبه سوري يعني اعليحضرت بيا، ما منتظريم. هر جرقه آتش در اين شب، يعني ما هواخواهِ سلطنتيم و هر ترقه يعني بيا… . مطمئن باشيد، عزيزان كه اعليحضرت صداي شما رو ميشنون… ايشون هر صداي بلندي رو ميشنون، البته به شرطي كه بيادبي نباشه… .
سرمقاله يك روزنامه اصولگرا:
اكنون بر همگان واضح و مبرهن است كه با تدبير و بصيرت عالمان دردآشنا و روشنفكران متعهد، ميتوان همين رسم ضاله چهارشنبه آخر سال را به گونهاي اسلامي ـ ايراني تفسير كرد.
هر ترقهاي كه امسال ميتركد و هر آتشي كه روشن ميشود، ميتواند حاوي اين پيامِ صريح و روشن به غربيان و شوراي حكام باشد كه «انرژي هستهاي، حق مسلم ماست»… .
سخنراني يك روشنفكر در همايشِ «سنجشِ آتشِ ناب»:
از منظر هستيشناسانه، پارادايمِ آتش، آنگاه كه هنوز در مواجهه با پارادكسِ آب قرار نگرفته، قادر به روشنگري است. از زرتشت تا سهروردي و از سهروردي تا كانت و از وي تا وُلتر و نيچه و تا همين اكنون، آتش همواره در جنگ با جهل و ارتجاع بوده است و به همين خاطر، هميشه روشنگران و دگرانديشان، يا در آتش سوزانده ميشدهاند، يا به خاكستر گرم مينشستند و يا دماغشان ميسوخت! به همين خاطر، چهارشنبهسوري، رسمي كاملا روشنفكرانه است. من حتي شواهدي دارم كه نيچه، تا پيش از آتش گرفتنِ سبيلهايش، پايبندي عميقي به پريدن از روي آتش داشته است.
مدير يك شبكه ضداسلامي از لندن:
از نشانههاي ديگري كه نشان ميدهد، ايرانيها هرگز به اسلام نگرويدهاند، همين چهارشنبهسوري مبارك است. من با قاطعيت از همين تريبون، خطاب به آن نادانهايي كه گمان ميكنند، اكثريت مردمِ ايران به دين تازيها گرويدهاند، اعلام ميكنم كه اي كوران، اي نابينايان، اي هيچينفهمها، اي بيتربيتها! چرا فكر ميكنيد اين چند هزار مسجد و آن چند ميليون نمازخوان، نشانه اسلامِ ايرانيهاست، مگر چهارشنبه سوري را نميبينيد؟ مگر آن تَرَق تَرَق مبارك را نميشنويد؟ آنوقت ميگويند، ما صمٌبكمٌ لا يعقلون هستيم!
تئوريسين گروهِ فشار:
بروبچ همگي آماده باشن، سهشنبه از ظهر برنامه داريم. ميريزن تو محل، هربچه سوسولي كه ديدين، اول يك فصل كتكش ميزنين، بعد هم ترقهها رو ور ميدارين ميرين تو محلههاي شلوغ، زير پاي دختراي بدحجاب. اگه اوضاع هم خيلي قاطي پاتي شد، همونجا از روي موتور، ترقهها رو بندازين تو جمعيت، اينشالله ميخوره تو سرِ بيبندوبارها… اين آتشبازيِ لوسِ آخر سال هم ميتونه نشوندهنده قدرتِ ما باشه، اگه خدا بخواد… .
يك مأمور آتشنشاني:
چهارشنبه سوري، يكي از آياتِ خداست و نشون ميده كه هنوز يه خدايي اون بالا هست كه هر جور شده، نميذاره ما رو بازخريد كنن.
سخنگو
ي كاخ سفيد:
آيا دنيا ميتواند قبول كند، حكومتي كه نميتواند كنترل دقيقي بر ترقهها داشته باشد، به انرژي هستهاي و بمب اتم دست يابد؟ چه تضميني وجود دارد كه يكي از همين شبها، ايرانيها يك بمب اتم را در اسرائيل منفجر نكنند و با پرش از سوريه به نوار غزه، نواي «زردي من از تو، سرخي تو از من» سر ندهند؟ ما به آژانس انرژي اتمي امر ميكنيم كه وجود چهارشنبهسوري را به عنوانِ يكي از ادله مهم در جهت نقض معاهدات و نيز عدم شايستگي ايران در دستيابي به انرژي اتمي منظور گرداند.
مجريِ رمانتيكِ يك شبكه «بشكن و بالابندازِ» لوسآنجلسي:
فيفيجون از تهران نوشته، چقدر اين لباسِ ركابي به من مياد، اما بهتر بود موهام رو استخوني ميكردم. مرسي فيفي جون، مرسي، دوست دارم. راستي، فيفي پرسيده چهارشنبهسوري چيكار كنه… . عزيزم، روسريت رو در بيار و پاچههاي شلوارت رو بكش بالاتر، روژِ شرابي بزن و سايهها هم بهتره صورتي باشه، لاك رو هم تيره بگير، اينجوري هم تو مُدي و هم جلب توجه ميكني و هم حالِ اين حزباللهيها رو ميگيري… اگه هم اونا گرفتنت كه اين يه قضيه ديگهس!
راديو مجاهدين:
برادر مسعود رجوي، طي پيامي به ملت ايران، دستور اجراي مراسم چهارشنبهسوري را صادر كرد. در همين راستا، رئيسجمهور منتخب خلق، مريم رجوي از سازمانهاي بينالمللي، خواست تا با اعزام ناظران خود به ايران و مشاهده استقبال مردم از اين دستور، كه تحت شديدترين تدابير امنيتي رژيم آخوندي صورت ميگيرد، به ميزان مردمي بودن سازمان مجاهدين خلق و مقبوليت رئيسجمهور رجوي پي برند؛ زنده باد رجوي، نابود باد… .
سرود شبكه جوان:
آتشكاران، دلاوران، نامآوران پرسوز باشيد، پرتوان، پرصدا… .
يك معتاد:
چهارشنبه شوري خيلي بده، اين دولت جاي اينكه آدماي محترمي مثل ما رو جمع كنه، بايد اين چهارشنبهشوري رو جمع كنه… چه معني ميده اين همه زغال خوب؟! دل آدم كباب ميشه! اين همه زغال و آتيش، اونهمه دود و دم… اما چه فايده، آفتابه لگن هفت دست، نشئگي و توهم هيچي!
جاسوسِ يك سرويس امنيتي خارجي:
مطابقِ مشاهداتِ اينجانب، مأمور SVOO24P كه از غروب سهشنبه تا نيمهشب در ميان جمعيت حضور داشتم، ميزان صدا و نيز توانِ انفجارهاي توليدشده در برخي اماكن، از جمله مناطق 05، S6، P5 و N9 از عهده گوگرد، باروت و حتي «تيانتي» فراتر بوده است و همانگونه كه مأمور VS24SS هم گزارش كرده، استفاده از اورانيوم رقيقشده در برخي از اين بمبها كاملا محتمل است. همچنين توان مهماتسازي ايرانيها نيز اعجابآور توصيف ميشود.
يك اژدها به دوستش:
چهارشنبه سوري از تو خونه تكون نخور، پارسال رفتم بيرون، همچين منفجر كردن كه دماغ و دهنم سوخت، آتيشدونم هم ترك برداشت!
يك استادِ دانشگاهِ از هفت دولت آزاد:
در حالي كه در ممالك مترقي و پيشرفته، براي زنده نگه داشتن سنتها و جشنها، هر سال هزاران كشته ميدهند، يك عده مرتجعِ محافظهكار، به خاطر كور و كچل و تلف شدن چند صد نفر آدم، دايما اعتراض ميكنند. اينها هيچي نميفهمند، به خصوص از اومانيسم!
يك ترقه نسل سومي:
چهارشنبه سوري لاو ميتركونم!