قزن قورتک هم گرفتم
از اینجا به بعدش اصلا” دیگه صدام در نیومد که در نیومد…قزن قورتک گرفتم و کلکسیونم تکمیل شد حسابی…گل بودم به سبزه نیز “آراسته” شدم…حرف می خوام بزنم باید یواشکی صحبت کنم چون اگر بخوام به خودم فشار بیارم که صدا تولید کنم سرفه بدی میگیره منو
سر کلاس ریاضی همه بچه ها دستاشونو زده بودن زیر چونه هاشونو برر و برر نگاه میکردن.این وسط ها هم اگر حال و حس داشتن یه جوابی الکی میدادن…اما من بیچاره که همش رو بلد بودم با این صدای یواشکیم بال بال میزدم تا یه چیزی رو به استاده حالی کنم…استاده هم خنگ،اصلا” حالیش نمیشد من چی دارم میگم با اینکه دقیقا” چسبیده به استاد دونی نشسته بودم…آخر سر هم یکی از بچه ها دیگه خیلی بهم حال داد و در نقش رضا چلنگر زیر نویس میکرد حرفای منو برای استاد
3 پاسخ به “قزن قورتک هم گرفتم”
مارس 13th, 2008 at 12:00 ق.ظ
پنجشنبه 23 اسفند1386 ساعت: 0:0
تقریبا فهمیدم تو چه موقعیتی بودی فقط نفهمیدم این قزن قورتک دیگه چه صیغه ایه؟!!!
مارس 13th, 2008 at 12:01 ق.ظ
پنجشنبه 23 اسفند1386 ساعت: 0:1
حدس میزنم باید چیزی شبیه خروسک باشه
مارس 13th, 2008 at 2:02 ق.ظ
پنجشنبه 23 اسفند1386 ساعت: 2:2
جالبه واسه منم این اتفاق افتاد ولی قزن قورتک نبود
واله من صدا مو ضبط کردن علیه من استفاده کنن