|
هر موقع تولد مامانم میشه من نگرانم که برنامه خوبی رو نداشته باشیم و نتونیم تولد خوب و خوشی رو براش بگیریم…دهم تولدش بود و چون ما صبح از سفر رسیده بودیم و همگی از خستگی لت و پار بودیم نتونستیم زیاد شلوغ کنیم و فقط پدیده و پرهام اومدن و یه کیک گرفته بودن. تا امشب که خونه خاله نرگش اینا بودیم و خاله بطور یهویی برای مامان کیک گرفته بود و اونجا تونستیم شلوغ کنیم براش…خدا جونم مرسی که امسالم تولد لیدا رو خوب کردی |
+ نوشته شده در ;سه شنبه سیزدهم فروردین 1387ساعت;4:14 قبل از ظهر; توسط;papary; |;
این پست
در سهشنبه, 1 آوریل 2008 ساعت 4:14 ق.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا.
می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.
|
آوریل 1st, 2008 at 7:36 ب.ظ
سه شنبه 13 فروردین1387 ساعت: 19:36
سلام…….. از طرف منم تولد مامان جونیتو بهشون تبریک بگو……….انشالا صد سال زنده باشن وسلامت………….اینم یه بوس واسه کادوی تولد …….. راستی سیزده بدر چه خبر………؟ خوش گذشت؟ منکه اش و لاشم…….تازه برگشتیم….. خاکی و خسته و تنها……… بوووووووووووسسسسسس