|
دختره ی دیوونه ی احمق! آخه من به تو چی بگم؟ چرا هر چیزی رو با چیز دیگه مقایسه میکنی؟…مگه شرایط الان با شرایط اونموقع یکیه؟…تو خودت خیلی خوبی؟ همه چیز تموم هستی؟ دیگران بهت حرفی نمیزنن دال بر این نیست که خودت خیلی تاپی!…این کارت ناشکریه پیش خدا…وقتی هر چیزی رو با چیز دیگه مقایسه کنی کور میشی. حواست میره به قبلیه و خوبی های این یکی رو نمیبینی و اونوقت یه موقع به خودت میایی و میبینی که این یکی هم تموم شده و تو موندی و حوضت که بدون آبه… اصلا” از کجا معلوم که این یکی بهتر از اون قبلیه نباشه؟ مگه تو عالمی؟ زود تصمیم نگیر انقدر.
همه این حرفارو پریای ناخودآگاهم بهم میگه. راستم میگه نباید این کارو کنم. دم رو باید غنیمت بشمرم و خدا جونم رو هم شکر کنم…باید از خدا کمک بخوام…اصلا” خدا جونم غلط خوردم!!
|
+ نوشته شده در ;پنجشنبه بیست و دوم فروردین 1387ساعت;1:4 بعد از ظهر; توسط;papary; |;
این پست
در پنجشنبه, 10 آوریل 2008 ساعت 1:04 ب.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا.
می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.
|
آوریل 10th, 2008 at 1:31 ب.ظ
پنجشنبه 22 فروردین1387 ساعت: 13:31
میگم این پریای شما زیاد هم ناخودآگاه نیست. اتفاقا خیلی هم خودآگاهه که این چیزا رو بهت میگه
آوریل 10th, 2008 at 8:15 ب.ظ
پنجشنبه 22 فروردین1387 ساعت: 20:15
سلام عزیز دلم……….. منم خیلی دلم واست تنگولیده……… زود زود خبرارو بهم بگو که خیلی دوست دارم بدونم شخص شخیص در چه حاله……… در ضمن به پریای ناخود آگاهت بگو با عروس ما درست صحبت کنه یهو با کله میرم تو دماغش هااااااا………بوسس