|
“میشه توضیح بدی برای چی گاهی اینطوری لج میکنی؟…نمیمردی که اگر روشن میکردی…چیزی ازت کم میشد اگر روشن میکردی؟…خیلی خری به خدا…اینو نمیگن لج کردن، میگن کلاس بیمزه گذاشتن…میفهمی؟! ک ل ا س بیمزه گذاشتن…لج نکن دختر انقدر…اه ه ه ! گاهی حالم از دست خودت و این کارات بهم میخوره…اما دیشب رو خوب کاری کردیا…امیدوارم کردی“
اینارو پریای ناخودآگاهم به آگاهم میگه ها
|
+ نوشته شده در ;دوشنبه دوم اردیبهشت 1387ساعت;6:53 بعد از ظهر; توسط;papary; |;
این پست
در دوشنبه, 21 آوریل 2008 ساعت 6:53 ب.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا.
می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.
|
آوریل 22nd, 2008 at 12:12 ق.ظ
سه شنبه 3 اردیبهشت1387 ساعت: 0:12
خوب اون موقع لج نکن که الان نشینی غصه بخوری……. اخه من چیکارت کنم که ادم نمیشی اخرش…….. باز میای میگی تورو خدا داداشتو واسه من جور کن………اخه من چطوری تورو معرفی کنم بهش……. هان….. خودت بگو…….