|
خدا کنه زودتر این امتحانای مسخره هم به خوبی تموم بشن تا یه ذره بتونم به زندگی عادیم برگردم…از پیش مامانم بودن، از کتاب خوندنم، از مجله خوندنم، از بیرون رفتنم و کلا” از همه برنامه های عادیم افتادم. همش سرم تو درس و کتابه…کاش یه ذره وقت میشد که بتونم برای امتحانا بخونم. همش دارم درسای عادی رو می خونم.
قرار بود امتحانا از ۲۹ ام شروع بشه اما نمیدونم کی -که الهی بچسبه لای جرز هسته زمین– تز داده که امتحانا باید از ۲۵ ام باشه و کلا” سر و ته همه امتحانا تو ۲ هفته هم بیاد…من شیفته و هلاک این برنامه ریزی ام… از این طرف تا ۲۱ ام هم که سر کلاسیم…نمیدونم چطوری باید درس بخونیم تو این اوضاع هیری ویری!؟
خیلی دارم غر میزنم، میدونم خودمم.
|
+ نوشته شده در ;سه شنبه هفتم خرداد 1387ساعت;0:13 قبل از ظهر; توسط;papary; |;
این پست
در سهشنبه, 27 می 2008 ساعت 12:13 ق.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, روز نوشت های دانشگاهیم, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا.
می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.
|
می 27th, 2008 at 11:59 ب.ظ
سه شنبه 7 خرداد1387 ساعت: 23:59
آخی ی ی ی ی………. من الان واقعا خوش خوشانم شد که امسال از این دردسرا ندارم………. دلت بسونه……. ها ها ها……… خبیث شدم یهو……
می 28th, 2008 at 4:38 ب.ظ
چهارشنبه 8 خرداد1387 ساعت: 16:38
غصه نخور کرگدن تو هم یه روز می پری