هلاک شدم

– چند روزه مامان و بابای الهام و المیرا رفتن مسکو و بچه ها پیش ما هستن تقریبا”…ناهار و شام باهمیم…شبا بعد از شام تا ۳ بیداریم و از یه مورچه گرفته تا به جرز دیوار هم بیخودی می خنیدیم و ساختمون رو میذاریم رو سرمون.

– فردا دارم میرم خانه هنرمندان با روشنک و خواهر زادش…خدا کنه اون چیزی که خیر هستش پیش بیادش…حسابی تو فکرم

– از چهارشنبه امتحانام شروع میشن…این چند روزه حسابی مشغول بودم و خودم رو هلاک کردم

+ نوشته شده در ;دوشنبه بیست و هفتم خرداد 1387ساعت;10:59 بعد از ظهر; توسط;papary; |;

این پست در دوشنبه, 16 ژوئن 2008 ساعت 10:59 ب.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, روز نوشت های دانشگاهیم, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

3 پاسخ به “هلاک شدم”

  1. شیوا گفته :

    سه شنبه 28 خرداد1387 ساعت: 2:21

    اه اه…….. اینقدر ازین بچه خر خونا بدم میاااااااااااااد……. چه لوس بازیایی در میارن ملت از خودشون……. درسو فقط شب قبل از امتحان میخونن……. اونم نصف فصلارو….

  2. نسیم شمال گفته :

    چهارشنبه 29 خرداد1387 ساعت: 12:16

    خوش به حالت خانومی…
    راستی تو امتحانها هم موفق باشی

  3. شیوا گفته :

    چهارشنبه 29 خرداد1387 ساعت: 15:1

    سلام عزیزم…….. من به توصیه ی تو عمل کردم….. دارم میرم کلاس…. ولی کامپیوتر……… چون کلا از ورزش خوشم نمیاد……… البته پیاده روی رو خیلی دوست دارم……. ولی این کلاسای بدنسازی و ایروبیک رو اصلا نمی پسندم……. امیدوارم امتحانات و بازم مثه قبلا عالی بدی و شاگرد اول بشی…….بوووسسسسس