|
امتحان تنظیمم رو هم خیلی بد دادم…۳ تا استاد خانم هستن که تنظیم درس میدن اما این استاد ما از همه ریزتر سوال داده بود…بچه های اون ۲ تا استاد دیگه میگفتن سوالاشون عین کره بوده…آخه یکی نیست بگه مگه ارث پدرتونو می خوایین که اینطور سوال میدین؟
از شانس منم یه دختره احمق افتاده بود کنار من که هر چی ازش میپرسیدم چرت و پرت جواب میداد…سوال اول رو که ازش پرسیدم یه ذره بهش شک کردم. خودم بین ۲ گزینه شک داشتم، از اون که پرسیدم یه چیزی گفت که اصلا” به شقیقه(!!!) ربط نداشت…سوالای دیگه رو هم همینطور چرت و پرت جواب میداد…دلم می خواست بزنم تو سرش لهش کنم احمقو…انگار مجبوره وقتی نمیدونه چرت و پرت جواب بده
فردا هم بودجه و وصایا دارم خدا قبول کنه…باید صبح ۶ برم و شب ۹ بیام خونه
|
+ نوشته شده در ;جمعه سی و یکم خرداد 1387ساعت;3:28 بعد از ظهر; توسط;papary; |;
این پست
در جمعه, 20 ژوئن 2008 ساعت 3:28 ب.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, روز نوشت های دانشگاهیم, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا.
می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.
|
ژوئن 21st, 2008 at 3:12 ق.ظ
شنبه 1 تیر1387 ساعت: 3:12
وای که همیشه با این دروس عمومی مشکل داشتم.. تنظیم هم به زور شدم 12…. توام خودتو ناراحت نکن……ما همینجوریم به عنوان عروس قبولت داریم……خوب وقتی فهمیدی اون دختره هیچی حالیش نیست واسه چی بازم سوال کردی…….ادم مگه تنظیم تقلب میکنه…… یاد اون جکه افتادم…….. امیدوارم فردا همه چیز عالی باشه…..
ژوئن 21st, 2008 at 11:14 ق.ظ
شنبه 1 تیر1387 ساعت: 11:14
ایشالله که بقیه ی امتحان ها رو خوب می دی
من که هنوز شروع نشده .. 5شنبه اولین امتحانم هستش
ژوئن 21st, 2008 at 6:22 ب.ظ
شنبه 1 تیر1387 ساعت: 18:22
اینکه از بغل دستیت شکایت داشتی جالب بود برام… امتحانای امروز چی شئ؟
به من هم سر بزن … خوشحال می شم