رده خدا رحمتشون کنه ها
منم که وقتی می خوابم اصولا” در رده “خدا رحمتشون کنه ها” قرار میگیرم. تانکم از روم بیاد رد بشه امکان نداره متوجه بشم و بفهمم…فقط صدای زنگ مبایلمه که میتونه منو از جام بلند کنه. جل الخالق!
گلاب به روتون از حدودای ۶ صبح ج. ی. ش داشتم و حس اینی که بلند شم برم دستشویی رو نداشتم و به ادامه خواب خودم رو دعوت کردم…حالا فکر کن اون مدلی خوابه خواب باشی و یهو یه اس ام اس اونطوری برات بیاد!…مثل مداد به قد از جام پریدم سر کامپیوتر و رفتم تو سایت و دیدم، آخییییییییییییییییییییییش! درسی رو که فکر میکردم ۱۴-۱۵ بشم، ۱۷ شدم…البته نمره بالایی نگرفتم اما بازم خوبه…این سایت دانشگاه ما هم شده “هر دم از این باغ بری میرسد”
3 پاسخ به “رده خدا رحمتشون کنه ها”
جولای 11th, 2008 at 11:48 ق.ظ
جمعه 21 تیر1387 ساعت: 11:48
وبلاگتون زيباست و مطالبش خواندني…
در ضمن خوشحال ميشيم قدم رنجه كنيد و آغاز رمان هجده هزار صفحه ای سي جي ام: ويگو مورتنسن نوشته سارا صولتی را مطالعه كنيد. اين براستي باعث افتخار ماست كه "شما" هم آن را بخوانيد.
جولای 11th, 2008 at 12:22 ب.ظ
جمعه 21 تیر1387 ساعت: 12:22
سلام
دلت بسوزه من آمار رو 20 شدم البته واقعیتشو بخای 19.5 چون یه منحنی رو از ذوق زیاد به جای سربالایی سرپایینی کشیده بودم یا برعکس یادم نیست.
این نکته رو هم اضافه کنم تا قبل از اینکه امتحان شروع بشه راضی بودم یه 10 بهم بدن و امتحان ندم برم پی کارم اما بعد دیدن سوالا از خوشحالی پریدم بالا . چون دقیقا همه همون نمونه هایی بود که استاد سر کلاس حل کرده بود
خلاصه نمره خیلی دلچسبی بود
جولای 13th, 2008 at 12:27 ق.ظ
یکشنبه 23 تیر1387 ساعت: 0:27
وای این چه کاری بود دیگه دختر…. ترم تابستونی واسه چی برداشتی…. تو مثکه متوجه نمیشی حرفای منو…. اصلا نمیشه از درس جدا کرد تورو…. میگم چند روز دیگه مونده که خر بشی…. منم خبر کن تشویقت کنم… مثه داستان شرک شده….