خسرو شکیبایی
2 پاسخ به “خسرو شکیبایی”
دو کلوم حرف حساب
تو این وبلاگ از هر چی که فکر کنی مینویسم. حوصله اینو ندارم که برای هر موضوعی یه وبلاگ باز کنم.
وبلاگم هم بازدید کننده زیادی نداره( اینو میتونی از آمار سایت ببینی خودت)..حالا چه اصراریه که هوارتا بازدید کننده داشته باشم؟همین چنتایی هم که میان خیلی هم خوبه.اگر خوشت اومد و حال و حسش رو داشتی بازم سر بزن.In this weblog I write about whatever you may imagine. I don't have the patience to open a weblog for every subject. Also, my weblog does not have a lot of visitors (you can see this for yourself from the site statistics) and what do I need with a bunch of visitors? Those few who do come are really good. If you enjoyed it and you feel like it, come back again.
جولای 21st, 2008 at 1:05 ق.ظ
دوشنبه 31 تیر1387 ساعت: 1:5
سلام
من هم خیلی ناراحت شدم. یادمه اون موقع توی مدرسه من نقش فرید جینگلبرد رو داشتم و دوستم لیلا بابا رضا بود و دوست دیگرم نقش مامان عاطفه رو داشت. پدرم زمانی که سیبلاشو رو می زد فتوکپی خسرو می شد و یادمه وقتی به مدرسه برادرم رفته بود همه فکر کرده بودند خسرو شکیبایی و حتی بابام گفت چند بار به جای اون مرحوم امضا داده. خلاصه عاشق دکلمه هایی با صدای خسرو هستم و هرگز فیلمهایی مثل عاشقانه رو یادم نمی ره. روحش شاد یادش گرامی باد
جولای 26th, 2008 at 6:09 ق.ظ
شنبه 5 مرداد1387 ساعت: 6:9
Salam MA hAM KHastim arze eradati karde bashim chakere shoma agha sooski ;((