نفر بعدی لطفا!
– ببخشید مزاحمت شدم، یه سوال خصوصی ازت داشتم!
– …خواهش میکنم، بفرمایید!
– تورو خدا ناراحت نشیااا! بخدا قصد اذیت کردن یا توهین بهت رو ندارم. متولد چندی؟
– (بیچاره چقدر سرخ و سفید شده تا بتونه یه سوال از من بپرسه) چطور مگه؟ (دو زاریم افتاد که چی می خواد بگه. گفتم یه ذره کرم بریزم و اذیت کنم)…به سن خانما چی کار دارین شما؟…مزاحم نشید آقا، من نامزد دارم.
– اذیت نکن، جوابمو بده.
– نچ چ چ …اصلا حالا که اینطور شد تا ندونم چیه نمیگم…اصلا رفتم گل بچینم، حالا حالا ها هم بر نمیگردم.
– اه ه ه ه…چقدر اذیت میکنی بچه!…ناراحت نشی تورو خدا از حرفمااا!!! یه خواهر زاده دارم که دم بخته (!!!). می خواستم ببینم اگر سنتون بهم دیگه می خوره، خلاصه آره دیگه…حالا میگی متولد چندی یا نه؟
– نه، گفتم که رفتم گل بچینم!
– ناراحت شدی از حرفم؟ منکه گفتم قصد بدی ندارم بخدا!
– نه! ناراحت نشدم. متولد ۶۳ هستم.( دیگه دیدم یه ذره دیگه ادامه بدم گریش شاید در بیاد)
– جدی میگی؟! چه حیف! خواهر زادم متولد ۵۰…متاسفانه خیلی از تو بزرگتره.
تو دلم داشتم فکر میکردم چطوریه که هم منی که متولد ۶۳ هستم و هم اون آقایی که متولد ۵۰ هست، جفتمون دم بختیم؟…جل الخالق!
خلاصه که پرید آقا جون، پرید…تا اطلاع ثانوی موندم تو خونه.
نفر بعدی لطفا!
3 پاسخ به “نفر بعدی لطفا!”
دسامبر 31st, 2008 at 1:33 ق.ظ
چهارشنبه 11 دی1387 ساعت: 1:33
"سلام
از خداوند برایت
بهترین ها را خواسته ام .
می دانم که تو
به آرزوهایت خواهی رسید!!! "
دسامبر 31st, 2008 at 8:40 ق.ظ
چهارشنبه 11 دی1387 ساعت: 8:40
یه 59 ای خوب برای یه 63 ای خوب، فکر کنم به هم بخورن.
دسامبر 31st, 2008 at 3:44 ب.ظ
چهارشنبه 11 دی1387 ساعت: 15:44
ای بابا! شانست زاقارت بودااااااا