بهترین چیزای دنیا!
حموم: اگر اختراع نشده بود من واقعا کپک میزدم و گیریس از سر و روم میریخت پایین…بس که هر روز به این مکان (این مکان با اون مکان زمین تا آسمون فرق داره) رفت و آمد دارم تصمیم به تغییر نام از “پریا” به “مرغابی” دارم.
تو خیابون: تا وقتی تو خونه ای نه کلیه ها و نه روده موده ها، اعلام موجودیت نمیکنن. اما کافیه یه قدم پاتو از در بذاری اونورتر و بدونی که تا شب خونه برنمیگردی، آنچنان خودی نشون میدن که آرزوی رفتن به جهنم رو کنی! خدا نصیب گرگ بیابونم نکنه این وضعیت رو…وای ی ی روله ه ه، روله جان (به لهجه لری بخونین) اشک آدم در میاد تا برسه خونه!
بارون بهاری: فکرشو که میکنم بهار هی نزدیک و نزدیک تر میشه و بارونای بهاری شروع میشن، از ذوقم پوستم برام کوچیک میشه…عاشق بارونای بهاریم شدیدا!
شاعر بزرگوار، فقید و عالم، جهت دعوت از شخصی بس مهم میفرماید “بیا بمون دیگه حالا با ما تو باز، ببین اینجا اومدن حالا سامان و یاس”
11 پاسخ به “بهترین چیزای دنیا!”
فوریه 7th, 2009 at 12:41 ق.ظ
شنبه 19 بهمن1387 ساعت: 0:41
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
اول شدیا بالاخره
فوریه 7th, 2009 at 12:42 ق.ظ
شنبه 19 بهمن1387 ساعت: 0:42
هستم اساسی
فوریه 7th, 2009 at 12:44 ق.ظ
شنبه 19 بهمن1387 ساعت: 0:44
اینم محض بیکاری
فوریه 7th, 2009 at 12:45 ق.ظ
شنبه 19 بهمن1387 ساعت: 0:45
اینم به جای ابجی ارام
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
جاش حسابی خالیه
فوریه 7th, 2009 at 12:49 ق.ظ
شنبه 19 بهمن1387 ساعت: 0:49
آره خیلی خالیه یحتمل ارام از اون ادمایی هست که وقتی نباشه همه دلشون واسش میتنگه حالا من یه جا نباشم همه خداشونو شکر میکنن
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
چرا؟ مگه بچه بدی؟
حالا من اگر یه جا نباشم از سکوت اونجا میشه فهمید که من نیستم. وقتی باشم یه دقیقه ساکت نیستم…چه کنم که کودک درون فعالی دارم دیگه
فوریه 7th, 2009 at 12:49 ق.ظ
شنبه 19 بهمن1387 ساعت: 0:49
خیلی روراست.
خیلی رک.
من حرفی نزنم در این موارد بهتره.
خب حتما جاهای مهمین.
این شاعره پس چرا دوتاس. یعنی اگه یه دونه ای پس چرا اسمش سامان و یاسه؟
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
حالا تو گیر نده به دو تا بودنشون یا یکی بودنشون. مهم نیت شعر، نه ظاهر
فوریه 7th, 2009 at 1:03 ق.ظ
شنبه 19 بهمن1387 ساعت: 1:3
نه بابا من انقزه تو جمع ساکتم ساکتم که حد نداره
نميدونم شايد چون كمتر كسي با من حال ميكنه يه نموره متفاوت ميزنيم
فوریه 7th, 2009 at 12:02 ب.ظ
شنبه 19 بهمن1387 ساعت: 12:2
اگه خواستی امروز میتونی بیای دوباره بهم تبریک بگی…. نه اینکه فک کنی هیشکی امروز به من تولدت مبارک نگفته من دارم عقده ای میشم ها…….. همینجوری واسه دل خودت گفتم….
فوریه 7th, 2009 at 12:19 ب.ظ
شنبه 19 بهمن1387 ساعت: 12:19
توالت:از قدیم گفتن قلب تپنده خونه توالت می باشد!
حمام:ما هم ایضا به خاطر این جفنگیاتی(تافت و این صحبت ها!) که به کلمون می زنیم هر روز به این مکان سر می زنیم!
خیابان:تا حالا پشت فرمون این اتفاق خجسته واست افتاده؟!….امروز در اولین جلسه رانندگی ما به این درد دچار شدیم ببببددددد!
باران:برفش رو بیشتر دوست داریم!
شاعر:این مشاهیر ایران واقعا عجب اعجوبه هایی هستن!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
باز تو خواستی بگی با من تفاهم داری؟اه اه اه!
من اصلا تافت و از این چیزا به سر و کلم نمیزنم. اما کلا اگر یه روز نرم حموم و تنم رنگ آب و نبینه میمیرم همون روز
فوریه 7th, 2009 at 5:38 ب.ظ
شنبه 19 بهمن1387 ساعت: 17:38
ببین من هرگونه تفاهم را تکذیب می کنم…..واه واه واه!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
حتی نمی خوایی از جلوی آیفونمون هم رد بشی و دست تکون بدی؟
فوریه 7th, 2009 at 5:58 ب.ظ
شنبه 19 بهمن1387 ساعت: 17:58
من جلوی آیفون خونه خودمون هم نمیام مبادا کسی من رو ببینه!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
مبین جان اگر کسی جلوی آیفون خونه خودشون بره و دست تکون بده باید بهش شک کرد.
هیچ کسی این کارو نمیکنه.
جلوی آیفون خونه دیگران میرن یا دست تکون میدن یا زنگ میزنن فرار میکنن