خاطرات یک دانشجوی ترم آخری (۴)
یکی از کانای ماهواره یه برنامه ای داره به اسم “مرد درجه ۲”. ۲ یا ۳ قسمت بیشتر ندیدم. تصادفا امروز صبح که نشسته بودم پای تلویزیون یهو دیدم قسمت آخرشه و دختره یکی رو انتخاب کرد بالاخره.
از این جور برنامه ها اصلا خوشم نمیاد. چون آدمایی رو نشون میده که هر چقدر خوشتیپ و پولدار و باحال باشن، این اعتماد بنفس و عرزه رو ندارن که تو اجتماع یکی رو برای خودشون پیدا کنن. بنظر من اینطور برنامه ها مثه یه جور سیرک میمونه که یه مشت آدم میان و Show میدن و میرن.
از اریک امانوئل اشمیت چنتا داستان کوتاه و یه نمایشنامه خوندم تا حالا. نمایشنامه “خرده جنایتهای زنا شوهری” که واقعا عالی بود. ۲ بار این کتابو خوندم و هر دوبارم کلی خر کیف گشتم.
تو اون سری کتابایی که خریده بودم همین چند هفته پیش، چنتا کتاب دیگه هم ازش خریدم. یه نمایشنامه هست بنام “مهمانسرای دو دنیا” که امروز همش رو خوندم تو مترو که بودم. واقعا شاهکاره اینم. مخصوصا اون جایی که ژولین داره عشقش رو به لورا ابراز میکنه. یا آخرش که غیب آموز از خودگذشتگی میکنه برای لورا.
موضوعش رو هم خیلی دوست دارم. کلا از این طور جریانات و موضوعات خیلی خوشم میاد. گاهی که فکرم به چیز دیگه ای مشغول نیست به این موضوع فکر میکنم و همیشه هم کلی سوال برام پیش میاد دربارش…خلاصه که پیشنهاد میکنم بخرینش و بخونینش و حالشو ببرین.
این لینک رو باز کنین و نفر ۲۴ام رو یه نگاهی بهش بندازین… ظاهرا رتبه اولم…من واقعا شرمندم که…
پ.ن: با تشکر از برادر پرهام
9 پاسخ به “خاطرات یک دانشجوی ترم آخری (۴)”
مارس 12th, 2009 at 4:26 ق.ظ
پنجشنبه 22 اسفند1387 ساعت: 4:26
سلام
اول
خوبیییییییییییییییییییییییییییی
دلم برات تنگ شده بود
شیطون خوش میگذره ها
میری ددر
شافی کاپ
از این کتاب باکلاس ها می خونی
بوس بوس
برمی گردم
میبینم که همچنان هر روز آپ می کنی
دمت گرم
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
به قول شاعر: این خود تویی واقعا؟
مارس 12th, 2009 at 12:11 ب.ظ
پنجشنبه 22 اسفند1387 ساعت: 12:11
1-دلمون تولد خواست
2-چیه حسودیت می شه؟!!
3-خرده جنایت های زن و شوهری تئاترش هم ناب بود……وای به تئاتر مهمانسرای دو دنیا که توپ بود.مخصوصا اون جاش که عشق در نگاه اول رو توصیف می کرد!
4-اه اه اه…..انقزه بدم میاد از این خر خونیا!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
بس که حسودی
مارس 12th, 2009 at 1:51 ب.ظ
پنجشنبه 22 اسفند1387 ساعت: 13:51
ببخشید تولد چیچی هست؟ میشه واسه ما هم بگیرید ما هم بخندیم؟
راست میگی تموم شد؟ کدوما رو انتخاب کرد؟ اون پیشخدمت خوشتیپ رو یا اون لمپن خوش خنده رو؟
تئاترش بدک نبود. حتما کتابش بهتره که میگی. رویکرد جالبی در مورد عشق داشت. این آروم که این بالا نظر داده آروم خودمونه یا خالی بندیه؟
آقا ما چن وخت پیش یه سری بلیط میخواستیم به یه بابایی بدیم که بره فیلمای جشنواره رو ببینه طاقچه بالا گذاشت. عجب آدمایی پیدا میشن به خدا (چه ربطی داشت؟)
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
تو از اون نفری پرسیدی که چرا بلیطات رو نگرفته؟
مارس 12th, 2009 at 7:52 ب.ظ
پنجشنبه 22 اسفند1387 ساعت: 19:52
آخ جون کتاب واجب شد یه سر انقلاب برمانتشارات بگو علاف نشم
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
نشر قطره
مارس 12th, 2009 at 7:53 ب.ظ
پنجشنبه 22 اسفند1387 ساعت: 19:53
وای خواهر ما شرمگین گشتیم از دیدن این لینک و به یک عدد گونی نیاز پیدا کردیم شدیدا
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
تو هم بسکه حسودی مثه مبین
مارس 12th, 2009 at 7:55 ب.ظ
پنجشنبه 22 اسفند1387 ساعت: 19:55
تئاترشو دیدم خوب بود
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
من تله تئاتر خورده جنایتها رو دیدم با بازی فروتن جونم.
اما مهمانسرای دو دنیا رو ندیدم
مارس 13th, 2009 at 8:20 ب.ظ
جمعه 23 اسفند1387 ساعت: 20:20
سلام
اسم این نویسنده که خودش یه کتابه.
هر چی گشتم یه معدل بالای معدل شما پیدا نکردم!
میگم با این همه بیرون روی کی درس می خونید دقیقاً؟
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
بادر نفر 25 بالاتر از منه معدلش. و بعدم منم.
میخونیم دیگه…شماها یاد بگیرید
اه اه اه اه انقزه بدم میاد از بچه هایی که درس نمی خونن که نگوووو
مارس 15th, 2009 at 10:22 ب.ظ
یکشنبه 25 اسفند1387 ساعت: 22:22
دهه!
میگم معدل اونجا چطوری حساب میشه؟
یعنی 18.94 از 19.89 بیشتره؟
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
برادر غذر می خواهیم زیاد…تازه متوجه شدیم که ما معدل اول هستیم.
ویرایش کردیم
مارس 16th, 2009 at 11:13 ب.ظ
دوشنبه 26 اسفند1387 ساعت: 23:13