یک کوزت پشت کنکوری!

کنکور سرتاسری رو هم دادم. اما چه کنکوریا! انقزه سخت بود که مونده بودم تو بعضیاش واقعا . مخصوصا عمومیا خیلی سخت تر بود. اگر کسی میتونست معارف رو جواب بده ۱۰۰٪ قرآن رو باید قبلش میخورده بوده چون همش آیه بود. ادبیاتم که دست کمی از معارف نداشت. زبان هم ۳ تا رو شک دارم.

آدرس هم تو افسریه و اینا نبود. تو کارت نوشته بود “خیابان ابوذر (فلاح سابق)، خیابان شهید قفیلی، …” خدا پدر راننده آژانس رو بیامرزه که گفت “اونی که تو پیروزیه “بلوار ابوذر” نه “خیابان ابوذر”. باید بریم پایین تر از پل امامزاده حسن و اون طرفا”. اگر راننده متوجه نمیشد، سرتاسری رو از دست داده بود…اماعجب جای خفنی بودا!

برگشت رو با تاکسی بانوان اومدم. تنها چیزی که میتونستم بهش اعتماد کنم. خانمه عجب دست فرمونی داشت. صرفنظر از اینکه باحالی از خودمه! خانمه خیلی باحال بود (بفرمایید آب معدنی!)


نمیدونم چرا دیروز سر جلسه که بودم آهنگ “گوشواره” برادر ساسی مانکن همش تو ذهنم میچرخید. “بیا برگرد پیش من انقده اطواری نشو، بجز مانکن با کسی نرو و تو همبازی نشو…” یا “…حالا همگی بیان وسط وسط، ببینم جسد مسد دخترارو…”

به تست میزدم و کل این آهنگ تو ذهنم خونده میشد، بعد میرفتم تست بعدی.


دیشب ساعت ۸ رسیدم خونه، تا دوش بگیرم و کارامو کنم شد ۱۰…در کل ۳ ساعت دیدمشون که حدودا ۲ ساعت رو مشغول پایکوپی و در کردن حرکات نامتعارف، و ۱ساعت و خورده ی باقی رو مشغول پانیا بودم. بعدشم که در نقش یک کوزت تو  آشپزخونه مشغول ظرفا بودم تا ساعت ۳ و نیم.


از فردا کلاس آئین نامه شروع میشه…

+ نوشته شده در ;جمعه دوم مرداد 1388ساعت;5:35 بعد از ظهر; توسط;papary; |;

این پست در جمعه, 24 جولای 2009 ساعت 5:35 ب.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع خاطرات یک دانشجوی ترم آخری, در راه صعود تا گواهینامه!, روز نوشت هام, روز نوشت های دانشگاهیم, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

12 پاسخ به “یک کوزت پشت کنکوری!”

  1. مانلیا گفته :

    جمعه 2 مرداد1388 ساعت: 18:6

    تو حموم سه نفر چیکار می کردند که تو دیدیشون؟
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    ببخشید حموم چیه؟

  2. مبین.م گفته :

    جمعه 2 مرداد1388 ساعت: 23:14

    اوه اوه خواهر عجب جای خفنی افتاده بودی…من یه دفعه اونجا توسط عده ای اراذل و اوباش خفت شدم که با هوش و ذکاوت مثال زدنی خودم تونستم اونا رو به سزای اعمالشون برسونم و بدمشون دست پلیس.ولی نمی دونم چرا پلیس منو گرفت به زور باتوم برد کلانتری!!
    برادر ساسی مانکن رو که ما ارادت خاص داریم بهشون

    *توضیح اینکه در این مدت نبودیم خواهر جان چون مسموم شده بودیم خفن!
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    برادر تو هوش و ذکافت هم داری جدا؟
    خدا بد نده. ناراحت شدم جدا[آیکون پریا در حال عیادت]

  3. Meci گفته :

    جمعه 2 مرداد1388 ساعت: 23:45

    پس شانس آوردی طرف وارد بوده
    صد البته باحالی از خودتونه ولی شمام یادت نره فقط من دوست دارم
    هستی بلا بلا بلا بلا بلا
    آخیی!پیر شی جوون
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    آره حسابیم شانس آوردم
    همینطور you
    واسه من میخری طلا ملا؟
    منظورت کوزته دیگه؟

  4. Meci گفته :

    جمعه 2 مرداد1388 ساعت: 23:46

    سوزن سوزن شدیم از برای برادر مبین
    برادر الان در صحت و سلامتی به سر میبرید آیا؟؟؟

  5. پرهام گفته :

    شنبه 3 مرداد1388 ساعت: 22:37

    خب خدا رو شکر شما مثل اینایی که تو اخبار گفت سر جلسه خواب نبودید
    چه نونی قرض میدن به هم این دو تا خواهر!!!
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    واب؟ داشتم از گرسنگی میمردم برادر
    کیا؟ منو مسی؟

  6. Meci گفته :

    شنبه 3 مرداد1388 ساعت: 23:28

    واسه تو میخرم طلا ملا
    تازشم
    ویلا تو فشم
    کنسرت ساسی
    از رو برج میلاد…
    دیگه
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    اگر گوشواره هامو جا بذرام چی کار میکنی؟ میری گوشای دوستامو میکنی؟

  7. پرهام گفته :

    یکشنبه 4 مرداد1388 ساعت: 4:54

    بجز شما دوتا خوااااااهر کسی خواهر دیگه ای اینجاست؟
    بجز شما دو تا کسانی هستند که انقدر همدیگه رو تحویل بگیرن؟
    بله شما و مسی خانِم!
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    به تخته زدی برادر؟

  8. پرهام گفته :

    یکشنبه 4 مرداد1388 ساعت: 5:2

    میدونید چی خیلی میچسبه؟
    یه هفته ی دیگه بیام بگم وبم رو باز عوض کردم
    اگه اخلاق منو میدونستید هیچ وقت وبم رو تو لینک هاتون نمیذاشتید

  9. Meci گفته :

    یکشنبه 4 مرداد1388 ساعت: 11:4

    گوش بکنم؟؟ نه خشونت لازم نیست میرم از خونه برات میارم
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    آهااااا….از اینجا به بعدش دیگه موزیک داره
    بعدش اگه گفتی چیه؟؟؟

  10. Meci گفته :

    یکشنبه 4 مرداد1388 ساعت: 11:7

    برادر پرهام من که یه جا تو لینک دونیم برات رزرو کردم هر وقت یه وبلاگ جدید اومد رو کار اونو جایگزین میکنم شما راحت باش

    هییییی! یاد آبجی آرام افتادم به من میگفت منو با اسم وبلاگم لینک نکن من دوست دارم هی اسم عوض کنم!!
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    یهویی رفت اما

  11. Meci گفته :

    یکشنبه 4 مرداد1388 ساعت: 16:14

    همین الان عنوان رو دیدم
    آخیی!
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    به کسی نمیکم آی کیوت چنده. تو هم نگو

  12. پرهام گفته :

    دوشنبه 5 مرداد1388 ساعت: 22:56

    به درخت زدم!
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    ممنون…اما زیادی نزدی؟