مامان پریا
تا اینو شنیدم همچین با یه ذوقی به مامانم گفتم منکه الان ۲۵ سالمه. دانشجو هستم. ۵ سال دیگه که ارشدم رو گرفتم و سر یه کار توپم که دوست دارمش رفتم، میتونم یه بچه بگیرم و دختر دار بشم. منم که قید ازدواج رو خیلی وقته زدم و بیخیالش شدم. عالیه نه؟
یه جوری که نمیدونم یعنی چی نگاهم کرد و گفت “کار بسیار خوبیه کسی که میتونه، بچه ای رو به فرزندی قبول کنه. اما اول باید یه کار خوب با تامین مالی خوب داشته باشی. مگه {یکی از دوستامون} {اسم دختر خوندشون} رو نیاورده؟ عین بچه خودش بزرگش کرده و {دخترشون} نمیدونه که بچه اینا نیست.”
با اینکه حرفی نزد اما حس کردم با این حرفم هم خوشحالش کردم، هم ناراحتش. خوشحال از این شد که بچش به فکر بچه های دیگه هم هست. اما ناراحت از این شد که گفتم خیلی وقته قید ازدواج رو زدم و اصلا نمی خوام ازدواج کنم… خب راستشو گفتم دیگه، چیکار کنم؟
حالا تا من ۳۰ سالم بشه ۵ سال دیگه مونده. بقول مامانم “یه سیب رو که بندازی بالا، هزارتا چرخ میزنه تا برسه پایین.” اما همیشه آروزی اینو داشتم و به خودم و خدا قول دادم که خدا انقدر تو وضع مالی کمکم کنه که بتونم بچه های دیگه رو با خودم سهیم کنم و بتونم براشون یه خانواده کوچیک درست کنم.
17 پاسخ به “مامان پریا”
اکتبر 6th, 2009 at 12:17 ب.ظ
سه شنبه 14 مهر1388 ساعت: 12:17
خواهر شدیداً با این پست شما موافقم… با تمامی کلمات و جلات چه از اون قضیه گرفتن فرزند و هم قضیه ازدواج…
راستی خواهر من باید بعد از 15 سال مجبورم بیام تهران برای امتحان دادن میخواستم بپرسم دانشگاه امیر کبیر را باید چطوری بیام که تو تهران شما گم نشم…
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
خدارو شکر برای یه بار که شد غلط املایی نداشتم
اکتبر 6th, 2009 at 2:46 ب.ظ
سه شنبه 14 مهر1388 ساعت: 14:46
سلام
اول ساناز خانووم
ساناز جان خواهر پریا که گفت، منظور از "جوون" بودن، زمانیه که به این وب میان، یعنی سن مجازی تو این وب، نه حقیقی
تازشم اگر قرار به جوون بودن و … بودن حقیقی باشه که مسی از همه فسقلی تره!!!
تازه فکر کنم فردا هم روز جهانیشه
(روز جهانی کودک)
سخت نگیرید دیگه
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
من از دوستمون عذر خواهی کردم. اما ممنونم از توضیحت
اکتبر 6th, 2009 at 2:47 ب.ظ
سه شنبه 14 مهر1388 ساعت: 14:47
دوم خواهر مسی
خواهر جان روز جهانیت مبارک باشه
دیدی به فکرت هستم
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
روز جهانی کودک
خواهر مسی یه جور دیگه بفکرمه
اکتبر 6th, 2009 at 2:48 ب.ظ
سه شنبه 14 مهر1388 ساعت: 14:48
سوم جوکر جان
جوکر جان آدرس دقیقش رو می خوای میشه پشت دبیرستانی که من می رفتم
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
احتمالا یه زمانی تو سازمان نقشه برداری کار نمیکردی؟
اکتبر 6th, 2009 at 2:49 ب.ظ
سه شنبه 14 مهر1388 ساعت: 14:49
خب کسی نموند؟
خداحافظ، ما رفتیم
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
دیدی حالا فقط خواهر مسی به فکر منه
اکتبر 6th, 2009 at 2:53 ب.ظ
سه شنبه 14 مهر1388 ساعت: 14:53
آروزی
خواهر جان میشه پولدار که شدی سرپرستی منم به عهده بگیری؟ فقط ازت پول می خوام
یکی از دوستان پدرم (یعنی دوستای خانوادگی هستیم الآن!) بچه ی برادر یا خواهرش رو داره بزرگ می کنه، بچه هه نمی دونه و فقط پدر و مادرها می دونن.
فکر کن! مادر هر بار بچه ش رو میبینه ولی بچه هه بهش میگه عمه (شایدم زن عمو!)
عجب آدم هایی پیدا میشن
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
با ضامن هستی دیگه؟
یکی از دوستای ما هم اینطوری بودن. اما بچه ها میدونستن خودشون
اکتبر 6th, 2009 at 2:54 ب.ظ
سه شنبه 14 مهر1388 ساعت: 14:54
تمام کامنت ها رو به تنهایی نوشتم!
خواهر مسی هیچ نقشی در اون ها نداشت
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
باز چشم خواهرمون رو دور دیدی؟
اکتبر 6th, 2009 at 9:04 ب.ظ
سه شنبه 14 مهر1388 ساعت: 21:4
خجالت بکش دختر جان! این کارا خوبه. اما بهتر نیست برای اون بچه هم بابا پیدا کنی و هم مامان؟
ازدواج فی نفسه خیلی عالیه. چیزی که خرابش میکنه نگرش ما و توقعمون از اون و نوع انتخابمونه. باور کن میشه. من قول میدم بهت.
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
آخه اونطوری شرایط خیلی تغییر میکنه. باید 5 سال از ازدواج گذشته باشه و پزشک قانونی تایید کنه که این زوج بچه دار نمیشن.
موافقم باهات، اما تو این دوره زمونه ازدواج چیزی جز درد سر نیست. چیزی جز اقا بالاسری نیست.
اکتبر 6th, 2009 at 11:10 ب.ظ
سه شنبه 14 مهر1388 ساعت: 23:10
بابا این کاره…بابا قید ازدواج…بابا….
میگم یه ضرب المثل می گفتی راجع به گوشاله و گاو و این حرفا….….بالاخره چاه کن تو چاه میفته دیگه…نه؟!!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
گوشاله یا گوساله؟
یعنی چی تو چاه می افتم؟
اکتبر 7th, 2009 at 2:29 ب.ظ
چهارشنبه 15 مهر1388 ساعت: 14:29
ای خواهر سن و سالت که بره بالا میفهمی ما چی میگیم!
شنفتم قرار پارک ملتی داری؟ جای ما رو هم خالی بنما! به پرهام سلام برسووووون اساسی!
راستی این بچه چقدر اینجا رفت و آمد داره ها! اونوقت وب خودش رو سالی یه بار آپ میکنه. امون از جوونای امروزی. با شمام پرهام جان. خودت رو نزن به اون راه
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
مگه ماشالا ماشالا شما چند قدر سن و سال داری؟
مگه تو نمیایی؟
عزیزم همه اینا از دوست داشتنه دیگه
آخه کی عین من روزی یه بار تقریبا آپ میکنه؟
اکتبر 7th, 2009 at 4:55 ب.ظ
چهارشنبه 15 مهر1388 ساعت: 16:55
این پست نشوندهنده اینه که احتمالا تا 1 سال دیگه یا شایدم 2 سال ذیگه رخت عروسی به تن میکنی.
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
برادر موری! تو هم هر از گاهی بیا و یه تیکه بنداز برو ها!
اکتبر 7th, 2009 at 6:06 ب.ظ
چهارشنبه 15 مهر1388 ساعت: 18:6
کدوم راه؟؟؟
من یه بار میام n تا کامنت می نویسم و میرم
وب خودم که آدم نیست
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
وب خودت خب معلومه که آدم نیست. اگه آدم باشه باید شک کرد هم به تو و هم به اون
اکتبر 7th, 2009 at 6:08 ب.ظ
چهارشنبه 15 مهر1388 ساعت: 18:8
تا بلاگفا رو داریم غم نداریم!!!
خواهر مسی یه هفته دیگه می فهمه شما آپ کردید
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
خیلی باحال بییییید
اکتبر 7th, 2009 at 6:43 ب.ظ
چهارشنبه 15 مهر1388 ساعت: 18:43
برادر پرهام باز چشم منو دور دیدی؟؟یعنی چی مسی از همه فسقلی تره؟؟ها؟؟نمیگی میخوره تو ذوقم؟من کلی بزرگم
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
خواهر من به این میگن "عقده خود بزرگ بینی" که تو بهش دچاری. احتمالا رفتی جلوی اینه بزرگ نما وایسادی
اکتبر 7th, 2009 at 6:46 ب.ظ
چهارشنبه 15 مهر1388 ساعت: 18:46
آبجی جون میبینم افراد دیگه هم دوست دارن ولی هیچکی که خواهر مسی نمیشه
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
هی من میگم اینا باورشون نمیشه
میگم! این ترم شدیدا داری خودتو میکشیا!
اکتبر 7th, 2009 at 6:57 ب.ظ
چهارشنبه 15 مهر1388 ساعت: 18:57
هستم باهات اساسی کی ازدواج میکنه؟تنهایی رو عشخ است
امروز به دوستم میگفتم وقتی این همه بچه بی سرپرست هست چرا باید آدم خودش بچه بیاره؟؟قشنگترش میشه اینکه وقتی مزدوج شدن اولین بچه رو که میارن یه دونه رم به سرپرستی قبول کنن
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
منو تو چه تفاهمی داریم باهم….عجیبا قریبا!!!!
اکتبر 7th, 2009 at 8:33 ب.ظ
چهارشنبه 15 مهر1388 ساعت: 20:33
درسا سخت شده خواهر چی کار کنم؟؟
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
یعنی چی سخته؟
بشین درستو بخون بجای اینکه مسافران یا رستگاران (اسم این فیلم جدیده چیه؟) ببینی….دهه