فوران خلاقیت
برعکس همیشه که چیپسم رو با ماست می خورم، این دفعه با سس کچاپ خوردم. یه چنتایی که خوردم دیدم این خلاقیته داره ذهنم رو میترکونه، این بود که اجازه دادم هرچی خلاقیت در اذهانم وجود داره فوران بزنه. نتیجش این شد که دیدین! فقط یه ذره دوز عشقولانه ایش بالا رفته که اونم زیاد مهم نیست، خود اثر مهمه!
دانشگاه شهریار که بودم همه رو میشناختم و تا اراده میکردم آمار یه نفر رو بگیرم -دختر یا پسر- در عرض سه سوت عین این فیلم اکشنا که تو کامپیوتر طرف یه چیزایی تایپ میکنه و کامپیوتره تا آمار چند بار WC رفتن شخص مورد نظر رو میده، آمار طرف رو درمیاوردم. خلاصه که کلی برای خودم حکومت میکردم اونجا!
اما اینجا که اومدم هنوز به اونصورت کسی رو نمیشناسم و گاهی از فوضولی که دارم دق میکنم، خیلی تو ذوقم میخوره. همش نگران پوست صورتمم که نکنه یهو چروک برداره! شدیدا نیازمند اینم که آمار یه بنده خدایی رو در بیارم، اما چه کنم که غریبم و نا آشنا! امان از درد غربت که از دردر دندون هم بدتره!
21 پاسخ به “فوران خلاقیت”
نوامبر 21st, 2009 at 11:34 ب.ظ
شنبه 30 آبان1388 ساعت: 23:34
اووووووووووووول
با یادی از خواهر مسی خ ج و joker عزیز
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
جاشون خالیه
نوامبر 21st, 2009 at 11:35 ب.ظ
شنبه 30 آبان1388 ساعت: 23:35
عاشق سوپر چیپسم!
غذای دانشجوییمه
با ماست موسیـــــر. دلم آب شد.
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
این دفعه با کچاپ امتحانش کن. هم خوشمزه تر میشه هم اینکه خلاقیتت فوران میکنه عین من
نوامبر 21st, 2009 at 11:36 ب.ظ
شنبه 30 آبان1388 ساعت: 23:36
یادتونه یکی می خواست تو دانشگاه شما آمار یکی دیگه رو در بیاره و نزدیک بود با لنگ کفش بزنیدش؟ این به اون در!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
نوامبر 21st, 2009 at 11:37 ب.ظ
شنبه 30 آبان1388 ساعت: 23:37
مرسی. همون جا منظورم بود.
آخه با این سبک نظر دادن قبلاً می گفتید کامنت دونی باز نمیشه و …
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
از دیشب که راهنماییم کردی درست شد دیگه
نوامبر 21st, 2009 at 11:47 ب.ظ
شنبه 30 آبان1388 ساعت: 23:47
خب چه کاریه، میرم سیب زمینی سرخ می کنم! (یعنی می خرم)
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
اونطوری که خلاقیتت آدم یه جور دیگه میشه. عمرا کسی بتونه با چیپس مثل من خلاقیتش اینطوری گل کنه
نوامبر 22nd, 2009 at 1:46 ق.ظ
یکشنبه 1 آذر1388 ساعت: 1:46
یعنی من غیر از این ترکاندن خلاقیت کشته مرده ی اون papary ای هستم که واسه ی حق کپی رایت گوشه ی عکس گذاشتی
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
نوامبر 22nd, 2009 at 8:05 ق.ظ
یکشنبه 1 آذر1388 ساعت: 8:5
سلام به خواهر عزیزم و داش پرهام گل… مرسی
خبر جدید اینکه قانون آقای مورفی شامل حال ما شد و ما نرفتیم… ولی من خوشحالم چون حوصله درس خوندن نداشتم… تا سال دیگه هم کی مرده کی زنده…
چیپس لیمویی هم خوبه؛ یا شاید هم خاطی کردن دو تا چیپس لیمویی و سوپر چیپس… ولی یک تجربه: سس سفید با قرمز را با چیس پرینگلس بخورید… چی میشه
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
سلام برادر….چه عجبا
ناراحت شدم از چیزی که شنیدم….قسمت بوده دیگه
چیپس پرینگلز همینطوریشم عالیه چه برسه به اینکه حالا با سس هم بخوریش
نوامبر 22nd, 2009 at 10:39 ق.ظ
یکشنبه 1 آذر1388 ساعت: 10:39
رو کیک هم این خلاقیت ها جواب میده،یه بار برای یکی از دوستامون که تولدش بود یه کیک پختیم روش برای تزئینش چه کارها که نکردیم……..
چه حالی میداد
یکی از جاهایی که خلاقیت آدم زیاد گل میکنه گچ دست و پای شکسته اسجدی میگم کافیه یه ماژیک داشته و باشی و یه ذهن خلاق…
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
گچ پا و دست که آره….تو نوشته های سال 85-86 که نگاه کنی کلی خلاقیت دیگران رو میتونی رو گچ پام ببینی
نوامبر 22nd, 2009 at 12:24 ب.ظ
یکشنبه 1 آذر1388 ساعت: 12:24
اول از همه بگم خیلی اتفاقی وبلاگتو دیدم و وبلاگ باحالی داری و به نظر من باحالیش به اینه که خود سانسوری نداره!
این خلاقیته شما هم دهن منو آب انداخت!
دقیقا میفهمم حس آمارگیری بدون نتیجه چه حسیه!
برای پوست صورتت هم ماسک سفیده تخم مرغ جواب میده,مال شادابیه پوسته!
خواستی به وبلاگ منم سر بزن,یه سوال هم داشتم ,این حس خرخونی اونم اول ترم از کجا پیدا میشه بگین منم برن دنبالش,چون شدیدا بهش نیاز دارم!!!!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
ممنون
آی گفتی! آدم میترکه از فوضولی
والا باید تجربه 2-3 ساله داشته باشی تا متوجه بشی چی میگم و چیکار میکن م اول ترم
نوامبر 22nd, 2009 at 3:54 ب.ظ
یکشنبه 1 آذر1388 ساعت: 15:54
سلام به پریا و پرهام و گوریل و خواهر مسی که هرگز ندیدیم و نشنیدمش!
کلا این جوونا زنده ان به عشق اول شدن توی وبلاگ این و اون!!!!!
بعدشتم هچ خوشم نیومد خواهر
هـــــــــــچچچچچ!
آمار درآوردن اونوقت یعنی چی؟ به چه منظور؟
(آیکون مشکوکم مشکوکم به تو……)
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
سلام میکنم به همه از همین جا…صدا به اون ته ها ها میرسه؟
دیگه گیر نده دیگه
نکنه یهو با اون تفنگه بیایی سراغم ها؟
نوامبر 22nd, 2009 at 4:28 ب.ظ
یکشنبه 1 آذر1388 ساعت: 16:28
یاد سس بازی خودم افتادم.یه بار با سس قرمز واسه درس طراحی حروفمون یه چیزایی کشیدم.خواستم مثلا خلاقیت داشته باشه و روون باشه طراحیا و بعدم عکس گرفتم.رفتم پرینت بگیرم ازشون.صاحب مغازه کلی مسخرم کرد و گفت اینا رو بچه 5 ساله نوشته؟!می دونی اون لحظه خیلی غصه خوردم.دیگه از جلوی مغازشم رد نمی شم!حداقل انتقاد درست می کرد خب!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
برو بابا! بیخیال! مهم اینه که آدم اونی رو که تو ذهنش داره بریزه بیرون.
نمرت چی شد؟ استادت چی گفت؟
نوامبر 22nd, 2009 at 8:32 ب.ظ
یکشنبه 1 آذر1388 ساعت: 20:32
ماشالله
بزنم به تخته 🙂
دیگه وقت شوهر کردنته 🙂
___________
میخوای خودم بیام آمارشو در بیارم در عوض آمارتو بدم 🙂
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
خودم دارم دست بکار میشم
خوبی تو؟
نوامبر 22nd, 2009 at 11:01 ب.ظ
یکشنبه 1 آذر1388 ساعت: 23:1
به به چه داش پرهام جوانمردی بند کفشتم داداش
نوامبر 22nd, 2009 at 11:03 ب.ظ
یکشنبه 1 آذر1388 ساعت: 23:3
Wow
چه خانووووم با کمالاتی
لاکت چه خوشرنگه شماره اش چنده؟
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
Moda 221
از این شیشه درازا…خیلی رنگشو دوست دارم
نوامبر 22nd, 2009 at 11:04 ب.ظ
یکشنبه 1 آذر1388 ساعت: 23:4
اسم این چیپسا چیه؟
من نمیدونم همیشه میگم چیپس راه راهی
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
منم عین توام…همیشه میگم چیپس خط خطی
نوامبر 22nd, 2009 at 11:09 ب.ظ
یکشنبه 1 آذر1388 ساعت: 23:9
الهییییییییییییییی خواهر تو عکس بده میرم آمارشو سه سوته در میارم برات
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
باز شما ناراحت شدین و عصبانی؟ شما ببخشش، غلط کرد
نوامبر 23rd, 2009 at 1:08 ق.ظ
دوشنبه 2 آذر1388 ساعت: 1:8
خلاقیتت منو کشته …
خیلی چیزا از درد دندون بد تره … ایم درد دندونن بد در رفته : دی
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
ای بابا!…..
نوامبر 23rd, 2009 at 10:17 ق.ظ
دوشنبه 2 آذر1388 ساعت: 10:17
سلللام.من امروز با وبلاگت آشنا شدم.خوب مینویسی.خوشحالم باهات آشنا شدم
ظرف ماست که از گوشه عکس پیداست خانومی
نوامبر 23rd, 2009 at 8:35 ب.ظ
دوشنبه 2 آذر1388 ساعت: 20:35
نمره که مال پایان ترممون بود.باز صد رحمت به استادمون گفت بد نیست!البته معلوم بود دوست نداره…منم عوضش کردم با روبان نوشتم.ااااا…چه کارایی می کردیما.سر کار بودیم واقعا.پایان ترمم 19 شدم!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
باز خوبه 19 رو داده.
نوامبر 23rd, 2009 at 8:41 ب.ظ
دوشنبه 2 آذر1388 ساعت: 20:41
آخر خلاقیتی مشتی !!
نوامبر 23rd, 2009 at 9:54 ب.ظ
دوشنبه 2 آذر1388 ساعت: 21:54
سلام پریای عزیز
به خاطر احساس خوبی که بهم دادی ازت ممنونم
کاش بیشتر میموندی
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
خواهش میکنم عزیزم. خدارو شکر میکنم که اون احساسی رو که داشتم بهت منتقل کردم
دوست داشتم بمونم اما مشکل خر خونی که داشته باشی این چیزا هم پیش میاد