دروس حساسیت زا
اصلا کافیه بهشون بگی یه ذره آرومتر لطفا، من امتحان دارم. از قصد میان دهنشون رو میذارن دم سوراخ کلید اتاقت و هوااار هوااار میکنن که تو اصلا یه نقطه هم نتونی بخونی، دیگه چه برسه به یک صفحه یا یه مسئله.
متاسفانه مامان من هیچ موقع این موضوع رو کامل و درست و واضح درک نمیکنه. نمی خواد متوجه بشه که شب امتحان نباید مهمون دعوت کنه و خونه رو شلوغ کنه. چون به هر حال چه یه نفر چه ۱۰۰ نفر که باشن صدا تولید میکنن از خودشون. هرچیم که تو اتاقم باشم و در رو ببندم بازم صدا میاد و تمرکزم رو بهم میریزه.
امروز ظهر همسایه پایینیمون که چند ماه پیش از اینجا رفتن، اومده بودن یه سر به خونشون بزنن و یه سری از وسایلشون رو جمع کنن ببرن. یهو نمیدونم شور حسینی بود یا ارغ ملی یا جو، مامان منو گرفت و ناهار دعوتشون کرد بالا. میگم چرا اینکارو کردی آخه؟ خب بهشون میگفتی ناهار رو میبری پایین، وسایلم که دارن. من شنبه امتحان دارم، دارم عین خر می خونم، اونوقت تو مهمونی راه انداختی؟ خیلی ریلکس و با یه ژست لبخند ژکوندی، طوری که اصلا استرس به من وارد نشه، میگه “کاری به تو ندارن که! ناهار می خورن میرن. تو هم که تو اتاقتی و به کسی کار نداری!”
هر چی با خودم دو دو تا چهارتا میکردم میدیدم من اصلا به اونا کاری ندارم، اما بالاخره بازم صدای ۵ تا آدم بزرگ مزاحم من میشه که… بالاخره به ذهنم رسید زنگ بزنم به همسایه بالاییمون و برم پیش اون. “ف” همرشته منه و اونم تو امتحاناش هست. از ساعت ۱ ظهر تا ۸ شب بالا بودم و درس می خوندم.
دو ترم پیش هم دقیقا شبی که فرداش میان ترم مدیریت مالی۱ داشتم، مامانم یه ایل آدم رو دعوت کرد تو خونه. جاتون خالی، خدا قسمتتون کنه فرداش از ۴ نمره میان ترم، حدود ۲ گرفتم. جالب اینه که شنبه هم مدیریت مالی۲ دارم. فکر کنم مامانم به مدیریت مالی حساسیت داره!
5 پاسخ به “دروس حساسیت زا”
ژانویه 15th, 2010 at 10:35 ق.ظ
جمعه 25 دی1388 ساعت: 10:35
اون "ارغ" که تو نوشتی یه معنای دیگه میده عزیز دل خواهر اممم مثلا وقتی آدم نوشابه میخوره این عمل رو از خودش بروز میده
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
تو که متوجه شدی من چی نوشتم، پس بیخیال
ژانویه 15th, 2010 at 11:51 ق.ظ
جمعه 25 دی1388 ساعت: 11:51
خب خودت نمی خوای تمرکز کنی,اگه بخوای میشه ولی خب خیلی سخته.
منم تجربشو دارم,دم کنکورم چند سال پیش مهمون میومد میرفت اعصابم خورد میشد.
ژانویه 16th, 2010 at 8:14 ق.ظ
شنبه 26 دی1388 ساعت: 8:14
از دست این ماماناااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
ژانویه 16th, 2010 at 10:00 ق.ظ
شنبه 26 دی1388 ساعت: 10:0
در جواب کامنتتون »
احسان عیوضی مینویسد : این هم تاییده … کامنتهاتون حرف باقی نمیگذاره که امردادی محترم
ژانویه 16th, 2010 at 10:00 ق.ظ
شنبه 26 دی1388 ساعت: 10:0
در جواب کامنتتون »
احسان عیوضی مینویسد : این هم تاییده … کامنتهاتون حرف باقی نمیگذاره که امردادی محترم (2) ( نوشتم دو که نگین کپی پیست بود !!! )