استاد بی فکر

دیروز اصول ۲ داشتم. بغیر از یه سوال ۳ نمره ای که کمی تا قسمتی نیمه ابری گند زدم و امیدوارم استاد نمره میان ترم و کلاسیم رو که تاثیر بده، ۲۰ بشم مشکل دیگه ای ندارم. میبینین چه کم خواستم!!!!

امروزم زبان تخصصی  ۲ داشتم. فقط یک کلمه میگم که استاد بی نهایت {بخونین عوضی}! داشتیم. سوالایی که داده بود همشون خارج از کتاب بود. تست هاش رو که حتی به فارسیم ترجمه میکردم نمی تونستم حواب بدم، دیگه چه برسه به انگلیسی. ۳ تا متنی هم که داده بود برای ترجمه بی اندازه مشکل بودن. با اینکه نزدیک پنجره بودم عرق میریختم وقتی داشتم ترجمه میکردم. همه بچه ها امیدشون به من و اون یکی دختره بود که مدرک زبان داشتیم. ماها هم که اینطور… حیف اون همه وقتی که گذاشتم و کتاب رو جویدم.

جدا استاده چه فکری کرده بود در مورد ماها که این سوالا رو داده بود؟ فکر کنم فکری نکرده بود، چون اگر حتی یه ذره هم فکر میکرد لااقل باید یه سوالایی میداد که یه تعداد کمی میتونستن جواب بدن نه اینکه همه سر جلسه بشینن همدیگه رو نگاه کنن.


خیلی رو داره ها! اولش منو تو حیاط میبینه و همینطور زل میزنه تو چشمام و منتظره که من یه عکس العملی از خودم نشون بدم تا بیاد جلو. منم که سرتق تر از این حرفا!… بعدشم که تو اون شلوغی سعی میکنه خودش رو به من برسونه و شونه به شونه من از پله ها میاد بالا و هیچی نمیگه و زیر چشمی نگام میکنه. منم که کورم و نمیبینم!…آخر امتحانم وقتی میبینه من تو حیاط نشستم میاد جلو و تازه یادش افتاده تشکر کنه برای ماجرایی که 4 ماه پیش اتفاق افتاده و تعارف میکنه که منو برسونه! از من نه و از اون اصرار که “حتما باید برسونمت!”

اگر حالم بجا بود حتما یه چیزی بهش می گفتم. شانس آورد حالم تو قوطی بود.

فک کن!!!! خیلی آدم رو داری باید باشی که با اون کارایی که کردی و حرفایی که زدی بیایی جلو و بازم احوالپرسی کنی و سعی کنی نشون بدی هیج اتفاقی نیافتاده.

+ نوشته شده در ;پنجشنبه یکم بهمن 1388ساعت;11:28 بعد از ظهر; توسط;papary; |;

این پست در پنج‌شنبه, 21 ژانویه 2010 ساعت 11:28 ب.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, روز نوشت های دانشگاهیم, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

3 پاسخ به “استاد بی فکر”

  1. احسان عیوضی از افریقا گفته :

    جمعه 2 بهمن1388 ساعت: 10:0

    شانس اون بیچاره بوده برای زنده موندن مجدد که حال جنابعالی توی قوطی بوده !!!

  2. احسان عیوضی از افریقا گفته :

    جمعه 2 بهمن1388 ساعت: 10:0

    در جواب کامنتتون »

    احسان عیوضی مینویسد : جدا خوش به حال ناپلئون که مردادی شد و حق پیدا کرد که اسم ماه ما رو روی خودش یدک بکشه و البته و صد البته با من هم در یه روز متولد شد که دیگه هیچ چی …

  3. احسان عیوضی از افریقا گفته :

    شنبه 3 بهمن1388 ساعت: 22:53

    در جواب کامنتتون »

    احسان عیوضی مینویسد : احتمالا … چون خیلی هم پیگیر بود که چطور امتحان دادم !!!! متولد شده رو میگم بهتون … از اینکه تبریک گفتید تولدش رو متشکرم …