سندرم علی، آرش، حاجی، مهدی
مدیونین اگر فکر کنین هدفی جز پیشگیری داشتم!!!
مامانم به حافظ تفال زده بود و می خواست غزلش رو برام بخونه:
– حافظ گمگشته بازآید به کنعان غم مخور…
– مطمئنی داری درست می خونی؟
در حالی که چپ چپ نیگام میکرد گفت: بله!! معلومه که دارم درست می خونم!
من: جدا؟!!… پس لابد تازه گفته این غزلشو؟ یه بار دیگه نگاه کن ببین احتمالا یوسفی، یوزارسیفی چیزی نیست!!!
نگاه که کرده میبینه اشتباه خونده، برگشته میگه: منظور منم همون یوسف بود! منتها چشمم خورد به شاهد غزل قبلی حواسم پرت شد!
!!!
21 پاسخ به “سندرم علی، آرش، حاجی، مهدی”
دو کلوم حرف حساب
تو این وبلاگ از هر چی که فکر کنی مینویسم. حوصله اینو ندارم که برای هر موضوعی یه وبلاگ باز کنم.
وبلاگم هم بازدید کننده زیادی نداره( اینو میتونی از آمار سایت ببینی خودت)..حالا چه اصراریه که هوارتا بازدید کننده داشته باشم؟همین چنتایی هم که میان خیلی هم خوبه.اگر خوشت اومد و حال و حسش رو داشتی بازم سر بزن.In this weblog I write about whatever you may imagine. I don't have the patience to open a weblog for every subject. Also, my weblog does not have a lot of visitors (you can see this for yourself from the site statistics) and what do I need with a bunch of visitors? Those few who do come are really good. If you enjoyed it and you feel like it, come back again.
می 17th, 2010 at 11:10 ق.ظ
دوشنبه 27 اردیبهشت1389 ساعت: 11:10
دليلي متقن و مادرانه در جهت توجيه خدايي نكرده اشتباه…
می 17th, 2010 at 11:30 ق.ظ
دوشنبه 27 اردیبهشت1389 ساعت: 11:30
ایول به مامانت.تو هم گیر میدیا.
اینجا واسه من نمیاد.چیه حالا؟
راستی یوزارسیف بازگشت؟
من آپم(جمله امری)
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
جمله امری چیه اونوقت؟ همون لپ تاپه؟
می 17th, 2010 at 11:36 ق.ظ
دوشنبه 27 اردیبهشت1389 ساعت: 11:36
ای خدا بگم چیکارت کنه دختر!
قسمت بدش این بود که اصلا این کلیپ رو نداشتم!!!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
نداشتی؟
دیدمت خودم برات بلوتوس میکنم(آیکون دست نوازش)
می 17th, 2010 at 12:14 ب.ظ
دوشنبه 27 اردیبهشت1389 ساعت: 12:14
می 17th, 2010 at 12:18 ب.ظ
دوشنبه 27 اردیبهشت1389 ساعت: 12:18
پریا نتونستم کلیپ رو ببینم،اما اگه همونیه که حیوانات حرف میزنن باید بگم که یکیشون صدای دوست پسر خاله ی منه!مردک جلف خیر سرش داره دکترا میگیره ها اما بازم کارای جلافت گونه انجام میده
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
آره همونه دقیقا!
خب چه ایرادی داره بچه خوشحاله و هنرمند؟
می 17th, 2010 at 3:40 ب.ظ
دوشنبه 27 اردیبهشت1389 ساعت: 15:40
"جدا؟!!… پس لابد تازه گفته این غزلشو؟ یه بار دیگه نگاه کن ببین احتمالا یوسفی، یوزارسیفی چیزی نیست!!! " عالی بود !
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
(آیکون عریق ریزان از فرط شرمندگی و قرمز شدگی)
می 17th, 2010 at 3:50 ب.ظ
دوشنبه 27 اردیبهشت1389 ساعت: 15:50
در حال دانلود شدنه …
می 17th, 2010 at 6:12 ب.ظ
دوشنبه 27 اردیبهشت1389 ساعت: 18:12
اون سندرم هم احتمالا براي چاي گلاب كه خورديد!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
ربطی نداره.
من چای و گلاب نخوردم
می 17th, 2010 at 6:14 ب.ظ
دوشنبه 27 اردیبهشت1389 ساعت: 18:14
دانلود نشد آنلاین دیدم ! عالی بود !
علی علی علی !
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
حالا حساب کن یه سره از اونروز تا حالا من تو خونه همینو میگم و راه میرم
می 17th, 2010 at 6:35 ب.ظ
دوشنبه 27 اردیبهشت1389 ساعت: 18:35
ای داااااد عجب سندرمی هاااااااااااا خوبین یه چی میخواستین بگین نگفتین اومدم بژرسم و برم
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
خوب چیزی یادمون دادین آقای آرام
به قول اون بچه ه "بععععدا میگم!"
می 17th, 2010 at 6:56 ب.ظ
دوشنبه 27 اردیبهشت1389 ساعت: 18:56
آره. منم با امیر آرام موفقم. میخواستی یه چیز بگی نگفتی . . . البته تو وبت!!!
این مطمئنی سندرومه؟!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
مگه شما تو جریانین؟؟؟؟؟؟؟؟
وقتی 5 نفریمون بهش دچار شدیم، پس لابد سندرمه. مگر اینکه خلافش ثابت بشه
می 17th, 2010 at 8:45 ب.ظ
دوشنبه 27 اردیبهشت1389 ساعت: 20:45
می 17th, 2010 at 8:50 ب.ظ
دوشنبه 27 اردیبهشت1389 ساعت: 20:50
این مهدی که میگن یه مردیه به سن کلاغ!اینا چون غربت زده به سرشون ازین کارا کردن(دانشجوی انگلیسن،و صد البته چون زیادی درس خوندن)
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
اما به هر حال که باحاله خیلی
علی علی….مهدی مهدی….
می 17th, 2010 at 8:53 ب.ظ
دوشنبه 27 اردیبهشت1389 ساعت: 20:53
مهدی مهدی …..علی علی…..
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
می 17th, 2010 at 8:57 ب.ظ
دوشنبه 27 اردیبهشت1389 ساعت: 20:57
یه دوستی چند روز پیش موقع اذان صبح بهم اس ام اس داد که پاشو و اذان دادن نماز بخون!منم بهش جواب دادم خدا مگه اذان مغرب و ظهر رو ازت گرفته که4:30صبح اس ام اس میدی….
اینا رو گفتم که بدونی من با چه دوستانی زندگانی میکنم اگه ساعت2:27 دقیقه بهت اس ام اس دادم پریا… پریا… مرحومه… نفیسه… ناراحت نشی
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
من شدیدا پایه اینطور جلافتام.
اما تورو خدا یکشنبه شبا نده. چون 2 شنبه باید 6 پاشم، شبش زور میزنم تا خوابم ببره. از خواب بپرم دیگه خوابم نمیبره.
اما باقی شبا رو بشدت پایم و کلی هم دعات میکنم
می 17th, 2010 at 9:11 ب.ظ
دوشنبه 27 اردیبهشت1389 ساعت: 21:11
نخیرم یعنی به منم سر بزن
می 17th, 2010 at 9:33 ب.ظ
دوشنبه 27 اردیبهشت1389 ساعت: 21:33
ای فدای اون دست نوازشگرت که عجالتا نمیخوامش
تو گوشی من رو دیدی و اینو میگی؟
جان بچه ت دیدی؟
اون طفلک 28 مگ جا داره همه ش مادر جان! وگرنه داداچم اول از همه برای من میفرستادش!!!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
اکشال نداره!
تو که ای دل اس دل!!! دار که شدی، وب دار که شدی، گوشی جدید هم بگیر دیگه!
گوشی جدید بگیری، بلوتوس جدید هم میگیریا!!!
می 18th, 2010 at 12:09 ق.ظ
سه شنبه 28 اردیبهشت1389 ساعت: 0:9
پپری جون من چند روز نبودم چه اتفاقایی افتاده خوااااااااااااهر
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
همینه دیگه!
دو روز وزیر کشور تو کشور نباشه همینم میشه
می 18th, 2010 at 8:48 ق.ظ
سه شنبه 28 اردیبهشت1389 ساعت: 8:48
ای ول مامان گلی… با اعتماد به نفس در حد شیرش…
می 18th, 2010 at 9:55 ب.ظ
سه شنبه 28 اردیبهشت1389 ساعت: 21:55
من اینجا منتظر نشستم تا تو آپ کنی و من بخوانم
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
ایول به تو دوست خوب و منتظر
می 18th, 2010 at 11:42 ب.ظ
سه شنبه 28 اردیبهشت1389 ساعت: 23:42
کلیپ رو داشتم خیلی خنده دار بود
مهتی! مهتی! (همون مهدی)
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
بیچاره مامان من که یه هفتس این صداها تو گوششه