عذاب وجدان

والا خبر خاصی اتفاق نیافتاده تا حالا.از روز شنبه که امتحانم تموم شده هر کاری که میکنم دیگه عذاب وجدان ندارم و راحتم….تو اون دوماه می خوابیدم،می خوردم،میشستم،بیرون میرفتم و کلا” هر کاری میکردم عذاب وجدان داشت خفم میکرد…عین بختک یه چیزی همش دنبالم بود…نیست که خیلی دراز گوش خون هستم اینه که ناراحت میشدم. اما الان نه دیگه…راحت و با فراق بال هر کاری کنم دیگه ناراحت نیستم.

چون میدونم مامانم هیچ طریقی دسترسی به اینجا نداره اینو میگم!! دیشب بالاخره دل و زدم به دریا و نمره هایی که فکر میکنم بگیرم رو حساب کردم.شوکه شده بودم تا چند دقیقه.اگر همون نمره ها رو بگیرم معدل این ترمم میشه ۱۷ و خورده ای…مزه معدل ۱۸ رفته زیر دندونم حالا نمیتونم اینو قبول کنم…البته مامانم هیچ موقع غر نمیزد که چرا نمرت کمه و چرا نمرت اینطوریه.همیشه میگه یه جوری درس بخون که یاد بگیری نه اینکه فقط ۲۰ بگیری…اما تقصیر خوده (!!!)…هست که این ترم انقدر تنبلی کردم.اگر یه ذره بیشتر تلاش میکردم این افتضاح رو به بار نمی آوردم.

وای خدایا تا هفته دیگه که انتخاب واحده چطوری سر کنم؟؟؟

+ نوشته شده در ;دوشنبه بیست و دوم بهمن 1386ساعت;8:15 بعد از ظهر; توسط;papary; |;

این پست در دوشنبه, 11 فوریه 2008 ساعت 8:15 ب.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

2 پاسخ به “عذاب وجدان”

  1. کاوه گفته :

    دوشنبه 22 بهمن1386 ساعت: 22:44

    سلام

    خیلی سخت میگیری! من نمیدونم چطوری این نمره ها رو میاری. با اینکه تو دانشگاه بچه نسبتا زرنگی بودم اما باید خودمو…. میدادم تا به زحمت نمره بالای 14 بیارم

  2. vahid گفته :

    سه شنبه 23 بهمن1386 ساعت: 3:3

    salam va mamnun ke sar mizanid
    shad bashid