|
همون ترسی رو که من دارم اونم داره…هیچ کدوممون نمی خواییم که گذشته بازم تکرار بشه…البته نباید الان رو با گذشته مقایسه کرد…آینده رو هم که نه من و نه اون نمیدونیم چی میشه…خدا جونم قبلا” هم بهت گفتم که همه چیز دست خودته.نه دست منه، نه دست اون و نه دست کس دیگه ای، فقط و فقط دست خودته و بس…من دیگه کاری ندارم. خودت اونی رو که خیره و خوبه انجام بده برامون
پ.ن.۱-قرار بود از امشب تا یکشنبه کیش باشیم، که برنامه بهم خورد کلا”.
پ.ن.۲-برنامه امتحانام رو دیروز گرفتم. از ۲۹ ام خرداد تاااااااااااااااا ۱۷ ام تیر…امتحان سختا پشت سر همن و برای امتحان مسخره ها کلی وقت دارم…مرده این برنامه ریزیم به خدا…این چند روز تعطیلی رو گلاب به روتون مثه خر باید بشینم و درس بخونم
|
+ نوشته شده در ;سه شنبه چهاردهم خرداد 1387ساعت;0:32 قبل از ظهر; توسط;papary; |;
این پست
در سهشنبه, 3 ژوئن 2008 ساعت 12:32 ق.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا.
می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.
|
ژوئن 8th, 2008 at 8:45 ب.ظ
یکشنبه 19 خرداد1387 ساعت: 20:45
زیاد ناراحت نباش. اونائی که رفته بودن شمال بلانسبت مثل … پشیمون شدن و از دماغشون دراومد. از اونائی که رفتن جنوب بی خبرم