به جهنم
عصریه با مامانم و دوستم هانیه رفته بودیم کوچه مهران برای خرید پارچه و دکمه و یه سری خرت و پرت(!) دیگه…تو یه مغازه رفتیم که مامانم دکمه بخره.
مامانم: آقا اینا چنده؟
آقاهه: دونه ای ۷۰۰ تومن
– تخفیف نداره؟
– نه خانم نداره، مقطوع.
یهو من دیدم یه صدایی که شبیه صدای خودم بود گفت: به جهنم!!!
…مامانم و هانیه اینطوری شده بودن دقیقا” 
…اصلا” متوجه نبودم که دارم بلند بلند فکر میکنم…آقاهه شنید اما شانس آوردم که چیزی بهم نگفت و به روش نیاورد…بخاطر این میگم خیلی بی ادبم
یک پاسخ به “به جهنم”
دو کلوم حرف حساب
تو این وبلاگ از هر چی که فکر کنی مینویسم. حوصله اینو ندارم که برای هر موضوعی یه وبلاگ باز کنم.
وبلاگم هم بازدید کننده زیادی نداره( اینو میتونی از آمار سایت ببینی خودت)..حالا چه اصراریه که هوارتا بازدید کننده داشته باشم؟همین چنتایی هم که میان خیلی هم خوبه.اگر خوشت اومد و حال و حسش رو داشتی بازم سر بزن.In this weblog I write about whatever you may imagine. I don't have the patience to open a weblog for every subject. Also, my weblog does not have a lot of visitors (you can see this for yourself from the site statistics) and what do I need with a bunch of visitors? Those few who do come are really good. If you enjoyed it and you feel like it, come back again.
جولای 19th, 2008 at 9:54 ب.ظ
شنبه 29 تیر1387 ساعت: 21:54
منم یه کاری تویه همین مایه هاا کردم اما دیگه مث شما شانس نداشتم که آقاه به روی خودش نیاره
فک نمیکرد برم آخه
رفیقم لباس خریده بود بعد آقا با تخفیف آخرش چند میشه ببریم میخایم مشتریت شیم و از این حرفااااااااا
که من نمیدونم چی شد جو گرفتم آخه دوستم خیلی با لحنه آجزانه گفت منم گفتم
قابل شما رو نداره به خدا اصلا برات خودت بردار برو
همین و گفتم چشمای رفیقم و چند تا مشتری دیگه تویه مغفازه بودن با چشمای بخت برگشته صاحب مغازه و شاگردش همینجوری به من زل میزدن
آقا ما رو میگی نزدیک بود از خنده بترکم اونجاااا
اما خب جلویه خودمو گرفتم و ایناااااااا
بعد آقا گفت بفرماا شوما بیا جای من وایساااااا
گفتم نه جون شوماا تعارف میکنی
هیچی آقا منم برای اینکه نشون بدم برای خنده گفتم رفتم پشت دخل
آقا تا رفتم ملت همه خندیدن غیره صاحب مغازه
هیچی دیگه یه بد نگاه کرد و گفتم دیگه فاتحه ام خوندست اما نه با هم رفیق شدیم
خداییش از اون بچه پروو ها نیستم که مغرورن برای خنده بود
خوشم اومد آدمه با جنبه ای بود
هیچی با هم رفیق شدیم
و خندیدیم جای شوماا خالی البت
سلام
خوب هستین
اینم خاطره ای از ما بود
البت شاید به نظرت بی ادب بودم اما قصدی نداشتم یه هوووووووووو شود
جو گرفتتمون دیگه
خلاصه شاد و موفق باشی
ممنون از وب جالب با خاطرات جالبت
اینجانب ازت تشکر میکنم
مسافل فسقلی…