|
از اونجایی که من کاملا بفکر دلو روده و معده و غیرتون شما و ناهاری که میل فرمودید هستم و از اونجا تری که دوست ندارم محتویات معدتون حروم بشه، دیگه تعریف نمیکنم که امتحان حسابرسی امروزم رو چطوری دادم…احتمالا اگرم تا حالا تغییری در دل و رودتون ایجاد شده دیگه تقصیر من نیست. منکه حرفمو غیر مستقیم زدم…باهوشیم حدی داره بخدا!…اگرم تا حالا متوجه نشدین -گلاب به روتون- که دیگه خیلی خنگین! |
+ نوشته شده در ;یکشنبه بیست و نهم دی 1387ساعت;4:27 بعد از ظهر; توسط;papary; |;
این پست
در یکشنبه, 18 ژانویه 2009 ساعت 4:27 ب.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, روز نوشت های دانشگاهیم, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا.
می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.
|
ژانویه 18th, 2009 at 4:34 ب.ظ
یکشنبه 29 دی1387 ساعت: 16:34
امیدوارم به روز من بیفتی اشکت رو ببینم.ما برگه امتحان را امروز مستفیض کردیم شما چطور؟! محتویات معده ما امروز ظهر یه اتفاقاتی واسش افتاد!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
به هر حال که من امتحانمو عالی دادم و بازم 20 میشم…مستقیم اشاره کردم چون معدت خالیه و هیچ اتفاقی براش نمی افته
ژانویه 18th, 2009 at 4:49 ب.ظ
یکشنبه 29 دی1387 ساعت: 16:49
واقعا ازت ممنونم که به فکر دوستانت هستی!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
باشد که مقبول افتد.( انقدر از این عبارت خوشم میاد )
ژانویه 18th, 2009 at 4:53 ب.ظ
یکشنبه 29 دی1387 ساعت: 16:53
این روزها همه از عباراتی که ما به کار میبریم خوششون میاد.شما چطور؟!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
اصلاااااااااا…دچار توهمات شدید برادر!
ژانویه 18th, 2009 at 4:58 ب.ظ
یکشنبه 29 دی1387 ساعت: 16:58
ممنونم از صراحت کلامت!
ژانویه 18th, 2009 at 5:03 ب.ظ
یکشنبه 29 دی1387 ساعت: 17:3
به به . تو انقدر 20 میگیری. یه بارم 20 میگرتتا. حالا ما گفتیم. تو توجه نکن.
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
جدی میگی؟ خوبه که. منم شدیدا دم بخت، منتظر یه همچین کیسی بودم
ژانویه 18th, 2009 at 5:50 ب.ظ
یکشنبه 29 دی1387 ساعت: 17:50
دوباره رفتی خر خونی کنی؟! اه اه اه.بسه دیگه.آخه تا به چه حد؟!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
نخیر. رفتم یه جایی تا ضایع بشی برای این پستت