آمار

خاک تو سرم کنن که تو درس آمار ۱۶ شدم. اگه نمره بهتری داشتم میتونستم یه چاره ای برای خودم بیاندیشم. نگفتم هر جا میرم همه تهران آمارمو در میارن؟ نگفتم هر جا میرم همه آدمایی که تو عمرم منو میشناسن و نمیشناسن منو میبینن؟

عصری داشتم میرفتم متروی حقانی. دروازه دولت که سوار شدم، همین که وایسادمو دستمو گرفتم به این دستگیره های بالا سرم که نیافتم، یهو دیدم یکی از مسافرایی که نشسته میگه “پریااااا! سلام!”……تعجب کردم کیه؟ یکی از همکارای آموزشگاهم بود که ۴ساله ندیدمش و گه گاهی تلفنی با هم ارتباط داریم.


چه عصر دل انگیز، دل آویز، خلاصه هر صفتی که سیلاب اولش “دل” داره، امروز داشتیم در پارک طالقانی… هوای خوب و خنک، صدای گنجیشکا و کلاغا، باد ملایم و هوای بهاری. همه چیز اونطوری بود که باید میبود و میشد تو اون لحظه ازش لذت برد.

+ نوشته شده در ;یکشنبه سوم خرداد 1388ساعت;10:51 بعد از ظهر; توسط;papary; |;

این پست در یکشنبه, 24 می 2009 ساعت 10:51 ب.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

8 پاسخ به “آمار”

  1. نسیم شمال گفته :

    دوشنبه 4 خرداد1388 ساعت: 2:1

    خوش باشی خانومی مثل همین عصر دل انگیز
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    مرسی عزیزم…جات خالی

  2. مبین.م گفته :

    دوشنبه 4 خرداد1388 ساعت: 11:0

    آخی خواهر حالا که فکرش رو می کنم می بینم دلم واست کباب خواست که 16 شدی!
    خوشی به حالت که عصر دل انگیز داشتی
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    قربان شما
    شما هم تشریف بیارید

  3. مبین.م گفته :

    دوشنبه 4 خرداد1388 ساعت: 11:1

    زبان بنده واقعا قاصر است خواهر!(املاش درست بود؟!!)
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    از چی؟

  4. مبین.م گفته :

    دوشنبه 4 خرداد1388 ساعت: 12:11

    خواهرجان واسه رفتن تو ف ی س بوکت تو آدرس بار،به جای \\:http بزن \\:https …….بعد یه دمت گرم هم به من بگو!
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    برادر ما امتحانش کردیم اما error میده و نمیشه

  5. Meci گفته :

    دوشنبه 4 خرداد1388 ساعت: 18:39

    تنوعه دیگه خواهر 16 هم بد نیست ما ارزوشو داریم
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    اصلا از اینطور تنوعها خوشم نمیار خواهر جان…افت داره برای من

  6. پرهام گفته :

    چهارشنبه 6 خرداد1388 ساعت: 22:34

    خواهر Meci راست ميگه ها! من يكي هم آرزوش رو دارم. اگه 16 بشم يه جشن خانوادگي ميگيريم!
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    پس تا حالا از زیر کلی جشن در رفتم و خودمو خبر نداشتم

  7. پرهام گفته :

    چهارشنبه 6 خرداد1388 ساعت: 22:35

    راستی یکی نیست به من یاد بده چطوری آمار ملتو در بیارم؟
    به هرکی میرسم بهم سلام میکنه ولی من حاضرم قسم بخورم یکبار هم ندیدمش! جریان چیه؟
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    به جان خودم جدی میگم…هر بار تنها میرم جایی (بغیر از دانشگاه در اکثر موارد) کلی آدمایی که میشناسم منو میبینن

  8. پرهام گفته :

    شنبه 9 خرداد1388 ساعت: 22:36

    خب یه وقتم دیدید من اومدم جلو و گفتم سلام! اونوقت دیگه نمیشناسید!
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    به هر حال بازم میشه همونی که خودم گفتم