در راه صعود تا گواهینامه! (۶)
سه شنبه هفته دیگه مدیر آموزشگاه یه امتحان ازمون میگیره، اگر تایید بشیم معرفی میشیم برای امتحان اصلی که سه شنبه بعدشه! (وای چقزه سه شنبه!)
این 3 روزه بیشتر رو پارک دوبل کار کردیم. دو فرمون و دوبل رو خوب یاد گرفتم. اما یه موقع هایی سر دوبل زدن لجم خیلی در میاد نمی دونم چرا؟! موقع فرمون گرفتن، با اینکه بقول مربیمون همچین زورمم زیاده و بموقع فرمون میگیرم، اما خیلی دستام درد میگیره. شبا بیچاره میشم تا صبح. ساق دست چپمم، دقیقا از بالای جایی که ساعت میبندم تو آفتاب حسابی سوخته و شدم نور علی نور! آستین بلند دیوونم میکنه.
راستی! فاصله پارک کردنم که تو پست قبل نوشتم، خیلی دقیق شده.
فعلا دیگه خبر خاص دیگه ای ندارم. شما چه خبر؟
یه سوال فنی؟ “کلاژ” درسته یا “کلاج”؟
یکشنبه جواب سراسری میاد. ته دلم یه جوریه. مامانم همش میگه “اگر قبول نشدی فدای سرت، نمی تونی خودتو که بکشی! آزاد رو برو!” اما خودم خیلی حساس شدم حتما قبول بشم.
7 پاسخ به “در راه صعود تا گواهینامه! (۶)”
آگوست 18th, 2009 at 2:37 ب.ظ
سه شنبه 27 مرداد1388 ساعت: 14:37
خواهرجان پس شیرینی رو افتادیم دیگه؟!….ببین منو….افسر راهنمایی رانندگی شوت تر از این حرف هاست.ولی حواست رو جمع کن.خیلی نامردن.یهو می گه رو خط ممتد دور بزن.اونجاست که اگه بهش نگی زکی،بهت میگه زکی و ردت می کنه!….خولاصه اینکه حواست جفت باشه!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
برادر اونی که به تور تو خورده بوده شوت بوده. همونی که زدی به 200و خورده ای رو میگما!
مربیمونم امروز میگفت یهو از این تکه ها میندازن
آگوست 18th, 2009 at 2:38 ب.ظ
سه شنبه 27 مرداد1388 ساعت: 14:38
در ضمن کلاچ درسته
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
ممنون…فقط تو حوابم رو دادی…بقیه انگار بیسوات! بودن و بلت! نبودن
آگوست 18th, 2009 at 3:45 ب.ظ
سه شنبه 27 مرداد1388 ساعت: 15:45
ایشالله قبول میشید
سراسری – رانندگی، هر دو
من با اینکه امتحان نکردم ولی فکر کنم استعداد پارک دوبل ندارم
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
تلاشتو بکن…تو میتونی حتما
آگوست 18th, 2009 at 10:47 ب.ظ
سه شنبه 27 مرداد1388 ساعت: 22:47
Good Luck
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
برادر نبودین یه مدتی چرا؟
آگوست 19th, 2009 at 9:57 ق.ظ
چهارشنبه 28 مرداد1388 ساعت: 9:57
این افسرا خیلی یه جورین یکیشون به من گفت اینجا پارک دوبل بزن -یه جوری بود که وقتی پارک میکردی جلو پارکینگ مردم بود- در ماشینو باز کرد گفت اینجا کجاست؟گفتم ولی خودتون گفتین نامرد قبول نکرد که
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
آره. اتفاقا مربیمونم امروز میگفت.
آگوست 19th, 2009 at 9:58 ق.ظ
چهارشنبه 28 مرداد1388 ساعت: 9:58
تو حتما قبول میِشی تو مایه افتخار بلاگفایی
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
مرسی روحیه
آگوست 19th, 2009 at 2:13 ب.ظ
چهارشنبه 28 مرداد1388 ساعت: 14:13
میگم شما امتحان های عملی رو هم می خونید که وقت ندارید پست بذارید؟
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
از کجا متوجه شدی؟